گفتاري درباره دانشكده علوم حديث - صفحه 210

نكته اى كه در اينجا قابل ذكر است، اين است كه قرآن و احاديثِ معتبر، به سبب آنكه ريشه در وحى دارند، داراى وجه اشتراك مى باشند؛ زيرا رسول اكرم(ص) در مقام بيانِ حكم، سخنى جز از طريق وحى بر زبان نمى آورد: «إن أقول إلاّ ما يوحى إلىّ».
قرآن و احاديثِ موردِ اعتماد، تفاوتشان در اين است كه قرآن كريم، وحى الهى است در قالب تعبير خداوند متعال؛ و ريخت و بافتِ الفاظ و تعابيرِ آن از آنِ خودِ خداوند است؛ و سخن و تعبير بشرى بدان راه ندارد؛ ولى احاديث، وحى حضرت بارى تعالى هستند، امّا با اين فرق كه در قالب و ريختِ تعبيرِ رسول اكرم(ص)، به مردم ابلاغ شده اند.
براى اينكه قرآن كريم با همان قالبِ تعبيرِ الهى از هرگونه گزند و آسيب مصون بماند، كوششهاى چشمگيرى ـ چه همزمان با نزول آن و چه پس از رحلت پيامبر اكرم(ص) و نيز تا هم اكنون ـ به طور مستمر و بى وقفه معمول گرديده و حتى در نگاهبانى از رسم الخطِّ متداولِ در دورانِ آن حضرت، اهتمام شگرفى در طول تاريخ اسلام، صورت گرفته است. لذا، در قرآنيّتِ قرآنِ موجود ـ چه از نظر الفاظ و تعابير و چه از لحاظ قرائت و حتّى رسم الخطِ آن ـ كمترين ترديد راه ندارد.
امّا در مورد احاديث، بايد يادآور شويم كه با مشكلات و دشواريهاى بى شمارى مواجه هستيم؛ مشكلاتى كه برشمردن آنها فرصت بسيار گسترده اى را درخواست مى كند؛ مشكلاتى پيش بينى شده و مشكلاتى پيش بينى ناشده كه بايد در درازمدّت، جهت بررسى و حلِّ آنها، مساعىِ دانشمندانِ بسيارى مصروف گردد.
مسئله بسيار ساده و آشنا و مأنوسى را به عنوان نمونه و مثال ياد مى كنيم؛ مسئله اى كه گوش ما با آن آشناست و فراوان از آن گفتگو مى كنيم: «حديث قدسى» يا «احاديث قدسيّه».

حديث قُدسى

«حديث قدسى» چيست؟ آيا مى توان در نصوص دينى، تعبير و عنوانِ «حديث قدسى» را سراغ كرد؟ كلمه «حديث»، پيشينه اى بس ديرينه دارد، و سابقه آن را مى توان در لسان صادق شرع(ص) بازيافت؛ ولى با صفت «قدسى»، آيا داراى سابقه اى در نصوص دينى

صفحه از 228