تدوين حديث(5) : منع تدوين؛ توجيه ها و نقدها (2) - صفحه 23

5. احتياط در دين!

پيش تر آورديم كه عمر بن خطاب در منع تدوين، تنها به صدورحكم و يا ابلاغ پيامى بسنده نكرد؛ او از كتابت حديث بلكه نشر آن جلوگرفت و متخلّفان را با حبس و… سياست كرد. منع عمر از تدوين حديث چنان شهره تاريخ گشته است كه گويا منع كتابت از نام وى انفكاك ناپذير است. بدين سان ـ چنانكه گفتيم ـ بسيارى از توجيه ها عملاً توجيه و تعليل اقدام عمر است و نه نگرش حقمدارانه براى جريانى مشروع. اكنون درگزارش اين توجيه، كلام «خطيب بغدادى» و برخى ديگر از عالمان را مى آوريم كه براستى شگفت انگيز است. وى معتقد است كه منع تدوين از سوى عمر و تشديد آن، نوعى حزم انديشى و جستن راه احتياط براى سلامت دين بوده است! خطيب بغدادى مى گويد:
اگر كسى بپرسد كه چرا عمر از نقل حديث رسول اللّه(ص) جلو گرفت و در اين راه شدت روا داشت، گفته مى شود عمر اين كار را به لحاظ احتياط در دين انجام داد. او از اين هراس داشت كه مردمان به ظاهر احاديث روى آورند و آن را در نيابند؛ چرا كه معانى همه احاديث را با تكيه بر ظاهر نمى شود فهميد، و چنين نيست كه هركس حديثى را بشنود، ژرفاى آن را نيز دريابد. گاهى حديث مجمل است كه تفصيل آن را بايد در حديث ديگر يافت. عمر هراس داشت كه حديث وارونه معنا شود، يا بر ظاهر آن عمل شود در حالى كه حكم جز آن باشد. افزون بر اين، شدت عمل عمر و جلوگيرى او از نقل حديث توسط صحابه، تلاشى بود براى حفظ حديث پيامبر و تهديدى براى كسانى كه از صحابه نيستند و كلامى جز سنت رسول اللّه(ص) را وارد سنت مى كنند. ۱
كسانى ديگر از عالمان نيز به اين توجيه خستو شده اند، امّا با نگاهى ديگر «ابن عساكر» جريان برخورد عمر با تنى چند از صحابيان از جمله «ابن مسعود» را گزارش كرده

1.الكافى، ج۱، ص۴۲

صفحه از 26