تدوين حديث(5) : منع تدوين؛ توجيه ها و نقدها (2) - صفحه 25

آيا اين همه خلاف احتياط است؟ آيا اگر اندك خطرى از نگارش و نشر متوجه دين بود، مى شود تصوّر كرد كه پيامبر بدون توجه بدان امر به نگارش و تدوين كرده است؟ اگر عدم كتابت و نشر، احتياط در دين بود، چرا بسيارى از صحابيان از آن تن زدند ۱ ، و ابوذر با فريادى رسا گفت:
اگر رگِ حياتم ببريد، از فراز آوران كلام رسول اللّه(ص) تن نمى زنم.
نكته ديگرى كه كسانى از محدثان و توجيه گران را به تأمل واداشته است و از اين روى كوشيده اند براى توجيه ماجرا راهى ديگر بجويند، اين است كه عمر چه كسانى را از نقل و تدوين حديث منع كرده است، جز صحابه را؟! يعنى در نگاه عمر صحابه كسانى «بارى به هر جهت گوى»، بى دقت، اهل جعل و وضع و… بودند. صحابه اشتباه مى كردند و به خطا سخن مى گفتند، اگر چنين است، خود عمر چگونه؟! آيا شايسته تر نبود كه عمر بر كتابت و استوارى در كتابت و دورى از كذب و سهل انگارى تأكيد مى كرد و روى گردانندگان ازاين شيوه را جلو مى گرفت و سياست مى كرد، و با منع تدوين و نشر حديث، عملاً در جهت تباهى سنت گام بر نمى داشت؟

ابن حزم و ديدگاه وى

گفتيم كه آنچه در فرجام سخن آورديم كسانى را به تأمل واداشته است و ابن حزم از اين گونه كسان است، او چون ديده كه نتيجه پذيرش اين موضع، بسى وهن آلود است، يكسر به نفى و انكار آن پرداخته است، ابن حزم به رويارويى عمر با ابن مسعود و ديگران و اينكه عمر آنان را از تحديث باز داشته و حبس كرده است، اشاره مى كند و آنگاه ابتدا در سند خدشه مى كند و سپس در متن، به اين دليل كه عمر در اين كار:
1 ـ يا صحابه را متهم مى داشت كه به هيچ روى پذيرفتنى نيست؛
2 ـ و يا اينكه از نقل و نشر حديث و تبليغ سنت رسول اللّه(ص) جلو مى گرفت و مسلمانان را به كتمان آن و عدم ذكر آن امر مى كرد، كه خروج از اسلام است و خداوند اميرمؤمنان را از چنين حالتى نگه داشته است؛

1.بنگريد به فصلنامه علوم حديث، شماره ۲، ص۲۶ و منابعى كه در آنجا آورده ايم.

صفحه از 26