علمى و تأليف چهل كتاب در دانش هاى گوناگون, موفق شد در آخرين دهه عمر پربارش, كتاب «مجمع البحرين ومطلع النيّرين» را به پژوهشگران و كاوشگران حديث اهل بيت(ع) عرضه كند. او افزون بر شرح و تفسير واژه هاى مبهم قرآن و حديث, گاه, تاريخچه اى از پيامبران, محدّثان, دانشمندان, پادشاهان و حتّى مكانها به دست مى دهد و با توضيح عقايد و فرقه ها, كتاب خود را به يك دائرة المعارف كوچك شيعى, تبديل مى سازد.
او در تدوين «مجمع البحرين», از همه كتابهاى مهم غريب الحديث, لغت, تفسير و… و دانش فراوان و اندوخته علمى خود سود برد ۱ و در ترتيب واژه ها, از روش جوهرى در «الصحاح», اقتباس كرد و آنها را مطابق مادّه كلمه بر طبق حرف آخر, ترتيب الفبايى داد. او براى آسان كردن دستيابى مراجعه كنندگانى كه از علم صَرف و اشتقاقْ اطّلاع چندانى نداشتند, حرف همزه و الف منقلب از «واو» و «ياء» را يكسان به شمار آورد و همه كلمات مهموز اللام و ناقص را در حرف «الفِ» كتاب, جاى داد. طريحى در تفسير و شرح حديث و واژه هاى غريب آن, به خاستگاه آنها هم نظر داشته و تلاش كرده است خود را از تفسيرهاى متكرّر, ولى بدون سند و اعتبار كه ساخته و پرداخته اخبارگويان و قصّه پردازان ـ و نه گفته راويان وحى ـ است, دور نگه دارد. ۲ او همچنين بر اساس بهره گيرى از علم اهل بيت(ع), گاه مصداقهاى منطبق شده را به عنوان معانى واژه ها ذكر مى كند. ۳
4. نياز امروز
شايد برخى چنين بپندارند كه با تأليف «مجمع البحرين», آخرين نياز علم غريب الحديث هم برطرف شده و عصر تدوين كتابهاى غريب الحديث, پايان گرفته است; امّا با توجّه به آنچه در مقدمه مقاله آمد و نيز نسبى بودن مفهوم «غريب», اين گمانْ تضعيف مى گردد; چرا كه هرچه پيشتر مى رويم, انس و آشنايى با واژه هاى پيشين, كمتر مى شود و هرچه
1.براى نمونه, ر.ك: مواد «جدا», «ثوا», «دوا», «طوق», «ترك», «ضلّ», «عسقل», «لطم» و…
2.ر.ك: واژه هاى «حطيم» و «ملتزم».
3.ر.ك: واژه «نور» و تطبيق آن بر امامان(ع).