الاُصول الأربعُمِئة (اصول چهارصدگانه) - صفحه 104

ابراهيم بن مسلمْ روايت نموده, اين را غير ممكن مى كند كه ابراهيم را مؤلف اصل بدانيم. ۱
مسائل ديگرى را در مورد فهرستمان به طور مختصر مى توان اضافه كرد. نخست, اسامى است كه ثابت مى كند نظر طوسى در مورد ارتباط مؤلفان اصول با مذاهب فاسد, صحّت دارد. اين فهرست, شش واقفى (ش16, 49, 103, 107 و 109), سه فَطَحى (ش17, 57 و 70), دو زيدى (ش38, 108), دو فرد مطعون به غُلو (ش25 و 64) يك ناووسى (ش2) و حداقل يك عامى (ش101 و در مورد ش3 ر.ك: ذيل) را شامل مى شود. ثانياً به برخى مؤلفان (ش44, 54 و 63) بيش از يك اصلْ نسبت داده شده است; واقعيتى كه قاعده «چهارصد اصل, نوشته چهار صد نويسنده» را نقض مى كند. اين, نكته با ارزشى است كه برخى كتب توصيف شده در منابع به عنوان اصول, منحصر به يك موضوع هستند. اين نكته, خصوصاً در مورد عبداللّه سجستانى (ش44), آشكار است; كسى كه گفته شده چهار اصل تصنيف كرده است كه سه اصل او داراى اين عناوين هستند: «فى الصلاة, فى الزكاة, و فى الصيام». ۲ در حقيقت, هيچ دليلى نيست كه يك اصل نمى بايد به يك موضوع واحد بپردازد. ۳ اين را مى بايد به خاطر داشت كه امام, مى توانست بحثى براى پاسخ دادن به سؤالات در موضوعى خاص داشته

1.رجال النجاشى, رقم۴۴; الذريعة, ج۲, ش۵۱۱.

2.الفهرست, ص۸۵, معالم, ص۴۴.

3.اما من مدركى مؤيّد خبر عبدالجواد فلاطورى (art. cit, p ۶۴ n ,۳) نيافتم. اين مورد, به دفعات بوده است.

صفحه از 121