الاُصول الأربعُمِئة (اصول چهارصدگانه) - صفحه 86

آن جا رسيد. عاملى در راه, در اصفهان توقّف كرد; جايى كه او با مجلسى آشنا شد و در حقيقت, هر دو به يكديگر اجازه نقل احاديثى كه هر كدامشان جمع كرده بودند, دادند. ۱
اين, متقاعده كننده است كه مجلسى, مجموعه اصول در دسترسش را يا نسخه اى از آنها را به عاملى قرض داده باشد, يا حتى به او به عنوان هبه داده باشد. امر محتمل تر, اين است كه عاملى از طريق بحار, به وجود اين اصولْ آگاه شده باشد و تنها بعد از اين اطّلاع و بعد از كامل شدن وسائل, به نسخه اى از اصول, دست يافته باشد. از قلم افتادگى اصول از وسائل, توسط نورى طبرسى (م1320ق) در مستدرَك, رفع شده است. ۲ نقل هاى مستقيم از اصول را مى توان در سرتاسر اين كتاب يافت; همچنين در ديگر آثار طبرسى مثل: دارالسلام فيما يتعلّق بالرؤيا و المنام. ۳

بخش دوم

وقفه طولانى در نقل قول مستقيم از اصول دليلى بر پنهان بودن اصول از چشم [علماى] اماميه نيست. در حقيقت, نوع نگاه عالمان اماميه به اصول, يكى از اساس هاى ستيز بين مكاتب اخبارى و اصولى است. بحث مهم در مورد وثاقت خبر واحد, به طور ويژه در روايات اصل ها ظاهر مى شود; وقتى كه برخى احاديث اين اصول, خبر واحدند, يا از طريق افرادى نقل شده اند كه همگى مورد وثوق نيستند. از نظر اخباريان, اين گونه احاديث, هيچ مشكلى در وثاقت ندارند.
محمد امين استرآبادى (م1033ق) كه به عنوان ايجاد كننده مكتب اخباريِ متأخّر شناخته مى شود, مدّعى است كه تمام احاديث اصول, مسلماً احاديث نقل شده توسط امام اند (يعنى قطعى الصدور يا قطعى الورود هستند) و بدون استثنا, به عنوان مبنايى براى

1.روضات الجنات, ج۲, ص۸۴ و ج۷, ص۱۰۳. همين منابع در: أعيان الشيعة, بيروت, ۱۳۷۸ق, ج۴۴, ص۵۴.

2.بنگريد به ذيل بخش چهارم.

3.قم, ۱۳۷۸ـ۱۳۸۰, ۴ جلد. همچنين ر.ك به گفته نورى طبرسى در مورد اهمّيت اصول, در اثرش نفس الرحمان (تهران, ۱۲۸۵ق, ص۲۹).

صفحه از 121