الاُصول الأربعُمِئة (اصول چهارصدگانه) - صفحه 87

قواعد و استنتاج هاى فقهى, مورد قبول هستند. ۱ به واقع, استرآبادى اصرار دارد كه اصول, تنها منبع بسيار مهم براى فقه و عقايد اماميه اند. ۲ اصول, به دستور ائمه(ع) تدوين شده بودند. آنها به اصحابشان گفته بودند كه احاديث را حفظ كنند و در ميان همه اماميه, به عنوان تمهيدى براى دوره غيبت كبرا رواج دهند. ۳ اصول, از دوره حيات نخستين امامانْ تدوين و مكرّراً به ائمه بعدى ارائه (عرضه) شده بودند (عرض) و آنها مطالب اصول را تأييد كرده بودند. ۴ به علاوه, اصول, محوريت گسترده اى داشته اند و

1.الفوائد المدنية, ص۳۰. همچنين در مورد اخباريه به طور كلّى بنگريد به مدخل هاى نوشته شده توسط من در دائرة المعارف ايرانيكا (Encyclopeadia Iranica) و مدخل استرآبادى در همان (ج۲, ص۸۴۵).

2.همان, ص۵۲ (گرچه مؤلف در اين استدلال, تا حدّى به خطا رفته است. بحث استرآبادى و دفاع او از اصول, به دليل اين واقعيت است كه آنها و ديگر اخباريان, ادّعا دارند كه مبناى نگارش كتب اربعه, اصول بوده است و به همين دليل, به نحو غير مستقيم, به دفاع از كتب اربعه با دفاع از وثاقت كتب اصول پرداخته اند; وگرنه با تكيه بر همين اصول باقى مانده, نمى توان احكام شرعى را به دست آورد. براى بحث در دفاع از كتب حديثى شيعه و ردّ ادّعاهاى اصوليان, بنگريد به: وسائل الشيعة, ج۳۰, كه در آن, از كتاب مشرق الشمسين, نوشته بهاء الدين عاملى, مباحث متعددى در اين مورد, آورده شده است. همچنين ر.ك: وسائل الشيعة, ج۳۰, ص۱۹۴. تأكيد بر اين كه احاديث موجود در كتاب من لايحضره الفقيه, همگى صحيح هستند و دفاع از احاديث منقول در الكافى: همان, ج۳۰,ص۱۹۶, ۲۰۱, ۲۰۵, ۲۵۲, در مورد كتاب الاستبصار: ج ۳۰, ص۱۹۷ـ۱۹۸ و نقل قول هاى مشابه در الوجيزة, نوشته شيخ بهايى, ص۶ـ۷, منقول در وسائل الشيعة, ج۳۰, ص۲۰۰).

3.فوائد, ص۳, ش۳۰.

4.همان, ص۵۷. در حقيقت, برخى مؤلفان, بين دو نوع اصول, تفاوت گذاشته اند: آنهايى كه توسط امامان به شاگردانشان املا شده است و آنهايى كه مشتمل بر احاديث شنيده شده از اصحاب, در مواقع گوناگون است و بر ائمه يا يكى از جانشينان ايشان, به منظور تأييد, قرائت (عرضه) شده است ( الذريعة, ج۲۴, ص۱۴۷ـ۱۵۱, ش۳۱۸). اصل عبيد اللّه حلبى, از نوع دوم است ( الفوائد المدنية, ص۳۱; بحارالأنوار, ج۱۸, جزء۲, ص۶۷۷; الحدائق الناضرة, يوسف البحرانى, ج۱, نجف, ۱۳۷۷, ص۹). ديگر كتب كه اصل نبوده اند, همين گونه براى تأييد, بر ائمه(ع) عرضه شده بودند. به عنوان مثال, كتاب يوم و ليلة, نوشته يونس بن عبدالرحمان و كتاب فضل بن شادان, هر دو, مورد تأييد امام حسن عسكرى(ع) قرار گرفت ( رجال النجاشى, ص۳۱۲, منقول در بحارالأنوار, ج۱, ص۱۱۰; مشرق الشمسين, منقول در الفوائد المدنية,ص۵۴; الوافى, تهران, ۱۳۷۵, ج۱, جزء۱, ص۱۱; الدرر النجفية, همان جا).

صفحه از 121