الاُصول الأربعُمِئة (اصول چهارصدگانه) - صفحه 88

كاملاً در دسترس بوده اند, آن گونه كه هيچ جزء غير اصلى و غير موثّق, احتمال نداشته است كه در آنها نفوذ كند. ۱ استرآبادى بيان مى دارد كه آنچه در كتب اربعه موجود است, كلاً از اصولْ اخذ شده است. ۲
موضع اصوليان (يا مجتهدان), برعكس است و بيشتر, شكّاكانه نسبت به اصول مى نگرند. قبلاً طوسى ـ كه آثارش مخلوط جالبى از گرايش هاى اخبارى و اصولى است ـ ۳ در مقدمه الفهرست, بيان مى دارد كه بسيارى از مؤلفان اصول, عقايد دينى منحرف (المذاهب الفاسدة) دارند. با اين حال, او اصرار دارد كه اصولى كه آنها تدوين كرده اند, با وجود اين, موثّق (معتمد) است. ۴ اغلب ضعفا در كتب رجال, واقفى (متوقّفان به امامت يك امام خاص و عدم پذيرش جانشين او) ۵ و غُلاتْ ذكر شده اند. طوسى, استدلال مى كند كه احاديث روايت شده توسط واقفيانِ صادق و ثقه و غلات (كه تنها از نظر عقايد كلامى غلو مى كرده اند), مى تواند مورد پذيرش قرار گيرد; گرچه عقايد دينى منحرف راويان, مردود است. ۶ از آن جا كه اخبار آحاد در اصل ها يافت مى شوند,

1.فوائد المدنية, ص۵۳.

2.همان, ص۵۲, ۵۸, ۶۵.

3.مقايسه كنيد با مقدمه آل بحرالعلوم بر كتاب رجال الطوسى, ص۷۷.

4.الفهرست, ص۳, منقول در الفوائد المدنية, ص۵۲.

5.در حقيقت, جريان مهم و بسيار با اهمّيت واقفه, پس از شهادت امام كاظم(ع) است. در رجال النجاشى, به بسيارى از اين افراد, اشاره شده است. مثلاً راوى مهم اصول, حُميد بن زياد, از رجال واقفى است.م.

6.عُدّة الأصول, الطوسى, تهران, ۱۳۱۴, ص۵۷, ۶۱. در تذكّرى خاص, طوسى در مورد اصل اسحاق بن عمّار ساباطى بيان مى دارد كه او واقفى بوده و با وجود اين, موثّق است (ثقة) و اصلش مورد اعتماد است (معتمدٌ عليه); الفهرست, ۵۴. از نظر عبداللّه مامقانى (م شوال ۱۳۵۱), روايت از واقفى, مجاز است, زمانى كه دانسته شود كه اصلش را قبل از پذيرش موضع وقف, نگاشته است ( تنقيح المقال, ج۱, ص۱۷۱).

صفحه از 121