الاُصول الأربعُمِئة (اصول چهارصدگانه) - صفحه 90

(م726ق) با پديد آوردن روشى مبتنى بر علم رجال, راهى براى بررسى وثاقت احاديث ائمه(ع) پديد آورد. ۱ به بيان ديگر, اصوليان, مستقلاً حديث ذكر شده در اصل را به عنوان منعكس كننده ديدگاه امام نمى پذيرفتند و بيان مى داشتند كه احاديث منقول در اصول, از اين شيوه نقد حديث, مستثنا نيستند و بررسى هر اصلى, با جرح و تعديل مؤلّف آن, همراه بود. ۲ فزون تر آن كه تمام علم مورد نياز براى استنباط احكام فقهى, در اصولْ موجود نيست; نظرى كه به پذيرش اجتهادْ منجر مى شده است. ۳
نماينده برجسته تشيّع اصولى در قرن دوازدهم, محمد باقر وحيدبهبهانى (م1205ق), بخصوص براين نظر اخباريان كه: «همه اصول, قطعى الورود هستند», خُرده گرفته و انتقاد كرده است. ۴ او در اثبات نادرستى اين نظر, ادّعاى ابن بابويِه را ذكر مى كند كه گفته بود: «اصول زيد زرّاد و زيد نرسى, ساختگى هستند». ۵ ديگر مؤلفان اصول كه اصل هايشان مورد ترديد قرار گرفته است, على بن حمزه بطائنى, ۶ حسن بن صالح ۷ و وهب بن وهب قُرَشى هستند. ۸ همچنين مؤلف اصل, مى توانسته در نوشتن اصل,

1.الفوائد المدنية, ص۵۳ـ۵۵ و ۵۷, به نقل از شهيد ثانى و كتاب مشرق الشمسين, بهاء الدين عاملى. احتمال وجود اصول موضوع و جعلى, مورد تأكيد ميرداماد است ( الرواشح السماوية, ص۱۰۷). استرآبادى ( الفوائد المدنية, ص۵۷), اين ادّعا را كه برخى از اصول, مفقود شده اند يا قابل تشخيص از كتب ديگر نبوده اند, رد مى كند. ابداع كننده روش جديد نقد حديث, جمال الدين احمد بن طاووس (م۶۷۳ق) است(ر.ك: وسائل الشيعة, ج۳۰, ص۲۰۳ به نقل از المنتقى, نوشته شيخ حسن صاحب معالم.).م.

2.فرائد الأصول, ص۷۰ و ۱۰۲; الذريعة, ج۲, ص۳۰۶.

3.تنقيح المقال, ص۶۷.

4.الاجتهاد و الأخبار, ص۶۷.

5.همان, ص۷۷ـ۷۸.

6.همان, ص۵۲; تنقيح المقال, ج۱, ص۱۷۹. به طور كلّى, ر.ك: مجمع الرجال, ج۴, ص۱۵۳ـ۱۵۹.

7.تنقيح المقال, ج۱, ص۱۷۹.

8.همان جا. وَهْب بن وهب, معمولاً به عنوان مؤلف اصل, در نظر گرفته مى شود. به طور كلّى, ر.ك: مجمع الرجال, ج۶, ص۱۹۶ـ۱۹۷.

صفحه از 121