سيری در سيره حكومتی امام علي (ع) - صفحه 26

وقتى از عمر, درباره افراد شوراى شش نفرى ـ كه براى تعيين خليفه پس از خود تعيين كرده بود ـ سؤال مى شود, براى هر يك, عيب و نقصى ذكر مى كند. درباره عبدالرحمان بن عوف مى گويد: «رجلٌ مُمْسِك; او مردى بخيل است». درباره سعد بن ابى وقّاص مى گويد: «مؤمنٌ ضعيف; مؤمنى ناتوان است». درباره طلحه مى گويد: «رجلٌ يناول للشرف والمديح…; متكبّر است و دنبال پول و ستايش مردم». درباره زبير مى گويد: «يومٌ انسانٌ و يومٌ شيطان; يك روز, انسان است و روز ديگر, شيطان». درباره عثمان, چنين اظهار نظر مى كند: «إن وليَ حمل ابن أبى معيط و بنيِ أميه على رقاب الناس…; اگر به حكومت برسد, ابن ابى معيط و و بنى اميه را بر مردمْ مسلّط مى كند». امّا وقتى نام على(ع) براى خلافت بُرده مى شود, چنين تصريح مى كند:

۰.لو وليَهم تحّملهم على منهج الطريق, فأخذ المحجة الواضحة. ۱

۰.و در روايتى ديگر آمده كه گفت:لئن وَلِيَهم ليأخذنّهم بمرّ الحق. ۲

۰.و در حديثى ديگر آمده:اما إن وليَ أمرهم حملهم على المحجّة البيضاء والصراط المستقيم. ۳

امّا با اين وصف, اين كه چرا او نگذاشت على(ع) زمام امور را به دست بگيرد, دلايل ديگرى داشت كه درجاى خود, مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. ۴
بارى! امام على(ع) پس از بيست و پنج سال, بالأخره زمام امور را در جامعه اسلامى به دست گرفت و بر كشور پهناورى حكومت كرد كه در زمان پيامبر اسلام وجود نداشت و در فضايى از مخالفت هاى داخلى درگير شد كه پيامبر(ص) در آن قرار نگرفته بود. اكنون حكومتى كه مى خواهد از حكومت علوى الگو بگيرد, در نخستين گام, بايد ببيند كه:

1.همان, ج۳, ص۹۹.

2.همان, ص۱۰۴.

3.همان , ص۱۰۳.

4.همان, ص۶۶: «الذرائع فى قرار السقيفة».

صفحه از 42