روشی نو در شناخت راويان حديث(1) - صفحه 77

حديث از مالك در الموطأ آمده است. با وجود نقل چند نقل ديگر از اين حديث و همچنين وجود نقل كامل اين حديث در الموطأ, ابن عبدالبر, تنها جملات «الف» تا «و» را از حديث نقل مى كند و بقيه را به خود راوى ارجاع مى دهد.
علاوه بر نقل 6, نقل هاى 9, 31 و 51 نيز اشاره صريح بر اين مطلب دارند كه حديث, دست كارى شده است, ابو داوود, نقل نهم را در كتاب سنن خود به اعتبار يك سلسله روايت مشترك, چنين نقل مى كند: «عثمان بن ابى شيب و ابن ابى خلف, هر دو گفتند كه سعد گفت كه بيمار شد (ابن ابى خلف كلمه «در مكه» را مى افزايد, سپس هر دو در روايتشان نقل مى كنند), به حدّى كه به مرگ نزديك شد».
مطلب ذكر شده در داخل پرانتز كه تفاوت بين روايت ابن ابى خلف و روايت عثمان بن ابى شيب را نشان مى دهد, مى تواند توجيه كننده اين فرض باشد كه ما دو روايت داريم كه دربرگيرنده همه سيزده جمله اى است كه ابو داوود ذكر مى كند. با وجود اين, براى جلوگيرى از بروز اشتباه, من عمداً نقل را به عثمان بن ابى شيب منسوب كردم و فقط جمله «الف» را به ابن ابى خلاف نسبت داده ام.
بيهقى پس از ضبط كامل نقل 21 به بيان نقل 31 مى پردازد. وى پس از ذكر قسمتى از حديث كه متفاوت از نقل دوازدهم است, مى گويد كه راوى نقل سيزدهم, بقيه حديث را همچون نقل 21 بيان كرده است. بيهقى به اعتبار زكريا بن يحيى بن اسد كه نقل كامل ترى از حديث سعد را ارائه داده است, نقل 15 را نوشته است و پس از بيان دو جمله اول بيهقى مى گويد كه او حديث را با همان مضمون, نقل نموده است. در اين خصوص, ما همچنين نقلى از اين حديث را در كتاب تاريخ دمشق مى يابيم كه از زكريا بن يحيى بن اسد نقل شده است و نقل كاملى است كه همه جملات را بجز جمله «م» را در خود دارد. پس مى توان چنين فرض كرد كه احتمالاً بغوى, نقل كامل ترى را نيز در اختيار داشته است. در هر صورت, با در نظر گرفتن طبيعت پيچيده اين عرصه, من اين نقل ها را حذف نموده ام تا احتمال بروز خطا را در نتيجه گيرى ها يم به حدّاقل برسانم.
همان طور كه جدول شماره 2 نشان مى دهد, چهار نقل 6, 9, 13 و 15, صريحاً جرح و

صفحه از 86