روشی نو در شناخت راويان حديث(1) - صفحه 78

تعديل حديث را نشان مى دهند. و سه نقل 7, 11 و 23 به روشى كوتاه شده اند كه مى توان علّت آن را نفع موضوعى دانست. از شانزده نقل باقى مانده, سه نقل 3, 10 و 31, داراى يك يا دو جمله محذوف هستند. اين نكته نيز شايان ذكر است كه جمله اوّل نقل 41 و 51 كه هر دو از شاگرد سفيان نقل شده اند, به طورى كه قبلاً به آن اشاره شد, متفاوت از ديگر جملات است.
احاديث مالك كه از زهرى , عامر , سعد نقل شده اند, همان شيوه اى را دارند كه سفيان از زهرى , عامر , سعد نقل كرده است. امّا از نظر كلام, تشخيص آنها از احاديث سفيان, به راحتى امكان پذير است.

۰.حدّثنى مالك, عن ابن شهاب, عن عامر بن سعد بن أبى وقّاص, عن أبيه قال: جاءنى رسول اللّه ـ صلّى اللّه عليه و سلّم ـ يعودنى عام حجة الوداع من وجع اشتدّ بى, فقلت: يا رسول اللّه! بلغ بى من الوجع ما ترى و أنا ذو مال, و لا يرثنى إلا ابنة لى, أفأ تصدّق بثلثى مالى؟ قال رسول اللّه عليه و سلّم ـ : «لا». فقلت: فالشطر؟ قال: «لا». ثم قال رسول اللّه - صلّى عليه و سلّم ـ : «الثلث, والثلث كثير; إنك إن تذرهم أغنياء خير من أن تذرهم عالة يتكفّفون الناس, و إنّك لن تنفق نفقة تبتغى بها وجه اللّه إلا أجرت, حتى ما تجعل فى امرأتك». قلت: يا رسول اللّه! أخلف بعد أصحابى؟ فقال رسول اللّه ـ صلى اللّه عليه و سلّم ـ : «إنّك لن تخلّف فتعمل عملاً صالحاً إلا ازددت به درجة و رفعة, و لعلك أن تخلّف حتى ينتفع بك أقوام, و يضرّ بك آخرون. اللّهم أمض لأصحابى هجرتهم, و لا تردّهم على أعقابهم! لكنّ البائس سعد بن خولة!». يرثى له رسول اللّه ـ صلى اللّه على و سلّم ـ أن مات بمكّة.

۰.مالك از ابن شهاب, و وى از عامر بن سعد بن ابى وقّاص, و او هم از پدرش چنين نقل مى كند كه پدرش گفت: در سال حجةالوداع, در حالى كه به بيمارى سختى مبتلا شده بودم, رسول خدا(ص) به عيادت من آمد. پس گفتم: «اى رسول خدا! وضعيت بيمارى ام را مى بينى و من مقدارى ثروت دارم و دخترم تنها وارث من است. آيا من مى توانم دو سوم مالم را ببخشم؟». رسول خدا فرمود: «نه». پس

صفحه از 86