نقدي بر «از نقد سند تا نقد متن»(2) - صفحه 13

آن، آفرينش خيالى هست. گفت و گو كننده و پرسنده در آن، جبرييل است تا به شيوه اى سقراطى به پيامبر(ص) آموزش دهد». ۱ نكته جالب در اين جا اين است كه در تفاوت ميان حديث قدسى و قرآن گفته اند كه در مورد قرآن، برخلاف حديث قدسى، به طور حتم، جبرييلْ واسطه ميان خدا و پيامبر است. از اين گذشته، اگر حديث قدسى مانند قرآن در لفظ و معنا از خداوند است، چه جايى براى آفرينش خيالى براى پيامبر باقى مى ماند. شايد يكى از ادله اين مطلب كه گفته اند پيامبر از سرودن شعر و حق نقل شعر ديگران خوددارى مى كرد، به آفرينش خيالى شعر كه ركن اساسى آن است باز گردد. هرچه آفرينش خيالى در شعر بيشتر باشد، يعنى هرچه بيشتر مطلب از واقعيت فاصله داشته باشد، دل نشين تر است، تا جايى كه گفته اند: «اكذبه اعذبه». هنر قرآن در اين است كه در عين به كارگرفتن ابزارهاى ادبى، خيال پردازى در آن وجود ندارد و اصلاً اين كه خداوند بخواهد در سخن خود خيال پردازى كند، سخن نامعقولى است.
حنفى پس از تفكيك احاديثى كه با «خداى تعالى گفت» يا «كردگار شما فرمود» آغاز مى شود، از احاديث قدسى و قول به اين كه استناد براى افزودن تأكيد است مى گويد: «بويژه هنگامى كه مضمون سخن، اختلافى عقيدتى ميان فرقه ها باشد». ۲
اوّلاً، چنين به نظر مى رسد كه اين استناد واقعى است، نه صرفاً افزودن تأكيد؛ زيرا نمى توان گفت كه پيامبر، سخنى را بى آن كه خداوند گفته باشد، به او نسبت داده است. ثانياً، اين مطلب كه پيامبر، زمانى كه هنوز اختلاف هاى فرقه اى وجود نداشته، در مورد اختلاف هاى فرقه اى آينده سخن گفته است، اگر قرينه بر جعل حديث به سود فرقه اى خاص از سوى پيروان آن فرقه نباشد كه در پاره اى موارد چنين است ، بايد آن را اعلان خبرى غيبى دانست. در اين صورت نيز اسناد سخن، يا خبر غيبى، توسط پيامبر به خداوند، واقعى است، نه براى افزودن تأكيد و تأثير بر مخاطب، و البتّه چنين اسنادى در ذات خود، تأكيد و تأثير افزونى دارد.

1.همان.

2.همان، ص ۱۰۲.

صفحه از 7