شرحي بر حديث «إنّ الغَضَبَ مِن الشّيطانِ» - صفحه 13

اطبا، كه هر صاحب روح و حيوانى - كه صاحب حيات اين نشئه است - و از سنخ اين عالم از اين طبايع چهارگانه خالى نيست و ريب و دغدغه در اين نيست. پس هيچ انسان زنده، به اعتبار حيات حيوانى وى، خالى از اين آب نيست، با اينكه بسيارى از آيات و اخبار صادره از اهل بيت اطهار نيز دلالت بر وجود اين در آن دارد.
و ديگر، همان طينت آدمى است به قولٍ مطلق؛ زيرا كه اطلاق آب بر طينت آدمى در آيات و اخبار أهل بيت اطهار در غايت بسيارى و نهايت بى شمارى است. و پر واضح است كه آب به اين معنا هم احدى از آدميينْ خالى از آن نيست.
و ديگر طينت انبيا و اوصيا و تابعين ايشان است؛ زيرا كه اطلاق آب بر طينت اين حضرات در اخبار اهل بيت اطهار از حد، افزون و از اندازه، بيرون است. و پر واضح است، نيز كه آب به اين معنا، احدى از مؤمنينْ خالى از آن نيست.
و ديگر، وجودى است كه حضرت واجب الوجود، عنايت به كافه موجودين از آدميين و غير آنها از موجودات فرموده اند؛ چنانچه از بسيارى از آيات و اخبار و كلمات علماى ابرار مستفاد مى شود. و آب به اين معنا هم احدى از موجوداتْ خالى از آن نيست.
و ديگر، قوه عاقله و عقل است. و آب به اين معنا نيز هيچ آدمىِ مكلفْ خالى از آن نيست.
و ديگر، علم و معرفت است. و آب به اين معنا نيز هيچ آدمىِ مكلفْ خالى از آن نيست.
و ديگر طاعت و فرمانبردارى حضرت الهى است. و آب به اين معنا نيز هيچ آدمى، خالى از آن نيست، ولو بالقوه.
و ديگر، مغفرت خداوند عالم است گناهان بندگان را. و آب به اين معنا در آدمى وجود ندارد.
و ديگر، رحمت حضرت الهى و نوازش فرمودن ايشان است، به نسبت به بندگان. و آب به اين معنا نيز در آدمى وجود ندارد.
و ديگر، آب بهشت است.
و ديگر، آبى است كه اهل جهنم مى نوشند.
و آب به اين دو معنا، فرعِ وجود جهنم و بهشت است در آن.

صفحه از 40