شرحي بر حديث «إنّ الغَضَبَ مِن الشّيطانِ» - صفحه 20

است، قطعاً قطعى است كه نسبت اين معناى غضب به شيطان، صحيح نيست؛ چنانچه در فايده پنجم اشاره به آن شد، با اينكه مساعدت با فقرات ديگر از همين حديث شريف و غير آن، از اخبارى كه اشاره به آنها خواهد شد، هم ندارد.
نيز واضح است كه معناى دوم از معانى غضب، هم مراد نيست؛ زيرا كه با اينكه خلاف ظاهر لفظ است، مساعدت با ظاهر فقرات ديگر اين حديث و ساير احاديثى كه اشاره به آنها خواهد شد ندارد، با اين كه نسبت غضب به اين معنا به شيطان بى معناست، مگر به تأويل بسيار دورى.
و معناى سيم از آن معانى هم مراد نيست؛ زيرا كه با اينكه خلاف ظاهر لفظ است و مساعدت هم با ساير فقرات ديگر اين حديث و ساير احاديثى كه اشاره به آنها خواهد شد ندارد، قطعى است كه نسبت دوزخ به شيطان دادن، صحيح نيست، بلكه باطل است، مگر به تأويل بسيار دورى.
و معناى چهارم از معانى هم مراد نيست؛ زيرا كه با اينكه خلاف ظاهر لفظ است و مساعدت هم با ظاهر فقرات ديگر اين حديث و غير آن ندارد، قطعى است كه انتقام كشيدن را سه نوع متصور است: يكى، واجب و ديگرى، حرام و ديگرى، مباح - چنانچه در آخر فايده پنجم اشاره شد - و واضح است كه يك نوع از آن انتقام، اضافه و نسبت آن به شيطان، صحيح است و دو نوع ديگر از آن، اضافه و نسبت آن به شيطان صحيح نيست؛ زيرا كه از شيطان نيست. پس چگونه اين معنا مراد خواهد بود؟
و از اينجا روشن و هويدا مى شود كه معناى پنجم و ششم از آن معانى نيز مراد نيست. پس ناچار مى بايد كه يا معناى هفتم و يا هشتم باشد.
و در صورتى كه مراد، معناى هشتم باشد، معنا اين خواهد بود كه، خشم گرفتن به غير به ناحق و جوش آوردن خون از براى انتقام خواستن از شيطان است، با اين كه اين نسبت نيز صحيح نيست به سبب اين كه اين معنا از خود آدمى است؛ زيرا كه از جمله افعال آن است، مگر اينكه گفته شود كه مراد، در اين صورت از اين فقره، اين است كه غضبى كه از آدمى و از جمله افعال آن است، به سبب شيطان است. و اين معنا، اگرچه فى حد ذاته عيبى ندارد، وليكن شامل جميع انواع غضب نخواهد بود، بلكه اختصاص به يكى از آنها دارد و آن غضب

صفحه از 40