شرحي بر حديث «إنّ الغَضَبَ مِن الشّيطانِ» - صفحه 24

همه افراد آدمى وجود داشته باشد، بلكه ممتنع است؛ زيرا كه با وحدت تعدد آن ممتنع است با اينكه فرض وحدت آن است و با تعدد، وحدت آن محال است با اينكه خلاف فرض است. و از اين رهگذر لازم است كه بنابر تعدد شيطان گذاشته شود و لازم آن، طرح بسيارى از آيات و اخبارى است كه دلالت بر انحصار شيطان در ابليس و خناس دارد و اين هم بى معناست.
در جواب گوييم كه اگر چه در بادى نظر، اختلاف و تنافى در ميان اين آيات و اخبار ظاهر و هويداست.
وليكن پس از تأمل و تعمق و دقت نظر، ممكن است رفع اين تنافى و اختلاف به اينكه حقيقتْ شيطان واحده و وجود آنْ يك وجود گرفته شود، و از براى وجود اين حقيقت واحده، مراتب و درجات متعدده باشد كه اعلى درجه آن، مرتبه ابليسى - كه جامع جميع مقامات و مراتب شيطانيت است - باشد. و پس از آن، درجه خناسى باشد و هكذا . و به عبارت ديگر اينكه از براى وجود يگانه وى عموم اجمالى و خصوص تفصيلى - كه فى الحقيقه هر يك عين همديگرند - ثابت شود، و به اعتبار عموم اجمالى آن حكم عموم و كليّت را داشته باشد در عالم خود، نظير عموم و كليت حقيقت حيوان مثلاً بالنسبة به انواع و اصناف وى در اين عالم . و به اعتبار خصوص تفصيلى اضافى آن حكم، خصوص اضافى و جزئيت اضافيه را داشته باشد در عالم خود ، نظير خصوص اضافى و جزئيت اضافيه انسان بالنسبة به اصناف و اشخاص وى در اين عالم و به اعتبار خصوص تفصيلى اضافى آن حكم خصوص اضافى و جزئيت اضافيه را داشته باشد در عالم خود، نظير خصوص اضافى و جزئيت اضافيه انسان بالنسبة به اصناف و اشخاص وى در اين عالم و به اعتبار خصوص تفصيلى حقيقى آن حكم خصوص حقيقى و جزئيت حقيقيه را داشته باشد در عالم خود، نظير خصوص حقيقى و جزئيت حقيقة زيد و عمرو بكر از افراد شخصيه انسان.
و پرواضح است كه در هر يك از اين مراتب در صدق حقيقت حيوان و وجود آن در آنها تشكيكى نيست، و وحدت حقيقيه حقيقت حيوانى نيست بر جاى خود است، و منافاتى با كثرت انواع و اصناف و افراد حيوانى اصلاً ندارد و به اين اعتبار آن وحدت با اين كثرت عين همديگرند؛ گو از براى اين كثرتها اختلاف اسامى و امتياز ذاتى و يا عرضى از همديگر به هم رسيده باشد. پس قياس كن بر اين، حقيقت شيطان را، بلكه عالم شيطان و ميدان وجود آن

صفحه از 40