شرحي بر حديث «إنّ الغَضَبَ مِن الشّيطانِ» - صفحه 25

اوسع است از عالم نظير و ميدان وجود آن و شواهد اين بيان، بسيار است چه از عقل و چه از حسّ و چه از نقل چه از كتاب و چه از سنت. و از آن جمله است شجره ملعونه و كلمه خبيثه و شجره خبيثه و كلمه سفلى، كه در قرآن مجيدْ خداوند عالم - جلّت عظمته - فرموده است؛ چرا كه مراد از هر يك از اينها شيطان ملعون است، چنانچه بسيارى از علماى مفسرين و غير هم فرموده اند. و پرواضح است كه شجره، على الاجمال، مجموع درخت است از بيخ و ساق و شاخ من حيث المجموع و هر جزء جزء از آن است على سبيل التفصيل و همچنين كلمه على الاجمال، مجموع حروف آن است من حيث المجموع، و هر حرف حرف و هر جزء جزء، حرف از آن است على سبيل التفصيل.
در خانه اگر كس است يك حرف بس است در فهم رفع آن تنافى و اختلاف، بلكه در فهم بسيارى از مطالب بسيار نازك و باريك هم بس است، بلكه در دفع و بطلان آنچه در آخر سؤال ذكر شده نيز همين حرف بس است.
و اگر كسى بگويد كه چگونه اين غضب از شيطان و نسبت داده شده به آن است - چنانچه از اين فقره برمى آيد - و چگونه از رجز آن است - چنانچه از اخبار ديگر ۱ برمى آيد - و چگونه جمره آن است - چنانچه از حديث ديگر ۲ بر مى آيد - و حال اينكه مشاهد و محسوس است، كه از خود آدمى و از فعل آن است و پر واضح است اگر فعل آدمى باشد، اضافه و نسبت آن به شيطان و رجز و جمره آن بى وجه است، و اگر از شيطان و يا رجز و جمره آن باشد، اضافه و نسبت آن به آدمى بى وجه است وليكن از آدمى بودن آنكه محسوس و مشاهد است، پس از شيطان نخواهد بود. و بر فرض اينكه از شيطان و فعل آن باشد، چه معنا دارد مذمت و معصيت آدمى به اين سبب؟ و تعلق حكم شرعى تحريمى به آن در اين صورت بى وجه است.
و گوييم در جواب كه مراد از غضب، معناى هشتمين - آنكه معناى مصدرى است - نيست؛ چنانچه پيش از اين بيان شد، بلكه مراد معناى هفتمين آن است كه عبارت از همان حالت عارضه آدمى - كه از مقوله انفعال است و خاصه آن است و متعدى به غير آن نيست و اين است كه از شيطان و منسوب به آن است و آدمى را در حصول و عروض خود اين اختيارى

1.ر.ك: بحارالأنوار، ج ۷۰، ص ۲۶۴ و ۲۷۸.

2.الكافى، ج ۲، ص ۳۰۴؛ بحارالأنوار، ج ۶۰، ص ۲۶۵ و ج ۷۰، ص ۲۶۵ و ۲۷۸.

صفحه از 40