شرحي بر حديث «إنّ الغَضَبَ مِن الشّيطانِ» - صفحه 26

نيست. پس از شيطان خواهد بود، چنانچه از اين حديث و غير اين از احاديثى كه دلالت دارد بر اينكه غضب رجز شيطان است و شعله آتش افروخته آن است، برمى آيد.
پس نسبت و اضافه آن به شيطان و رجز و جمره آن بى عيب است و هيچ ناخوشى ندارد. و آنكه از خود آدمى است، همان معناى مصدرى است كه تحقق آن پس از حصول غضب به معنايى كه از شيطان گرفتيم، در آن است و اينكه در شريعت مطهرّه حكم به حرمت وى شده و از عداد معاصى شمرده شده، غضب به همين معنا يعنى معناى مصدرى است، كه مراد از فقره شريفه است؛ چنانچه مفروض شد و بر فرض تسليم، اينكه مراد از غضب همين معناى مصدرى كه فعل آدمى است باشد، گوييم كه معناى اين فقره در اين هنگام، اين خواهد بود كه اين غضب از جنود و سپاه شيطان، و يا رجز و يا جمره آن، و يا اخذ و گرفته شده از آن، و يا پيروى و به جا آوردن خواهش آن، و يا پرستش و عبادت آن است. و اين معنا با ظهور آمدن آن از خود آدمى منافات ندارد، همچنان كه با معصيت بودن آن و تعلق حرمت و مذمت به آن نيز منافاتى ندارد، و ليكن انصاف اين است كه اين معنا با اينكه ممكن و بى عيب است، فى حد ذاته خلاف ظاهر اين حديث است و دور است كه مراد باشد؛ چنانچه اشاره شد. و از اين فقره شريفه و منطوق آن همچنان كه فهميده شد انتساب غضب به شيطان، مى توان فهميد به طريق التزام از مفهوم آن به ضميمه فقره مشهوره و قاعده معروفه يعرف الاشياء بأضدادها اينكه آنچه ضدّ غضب است از ملك است، و لعلّ هذا هوالحق اليقين.

فصل دوم

در بيان معناى فقره شريفه خُلِق من النار است و مضمون ظاهر آن اين است كه غضب خلق شده از آتش است و مراد از آتش در اين فقره شريفه معناى اول از معانى آتش - كه در فايده سيم ذكر نموديم - نيست قطعاً؛ زيرا كه محسوس و مشاهد است كه از آن خلق نشده.
و معناى دويم، اگرچه ممكن است وليكن بسيار دور است؛ زيرا كه اگر آتش به اين معنا مخلوق شده باشد، لازم است كه هر جسمى از اجسام خالى از غضب نباشد و احدى قائل به اين نيست؛ چنانچه واضح است.
و معناى سيم، دور نيست كه مراد باشد؛ زيرا كه از بسيارى از اخبار برمى آيد كه غضب

صفحه از 40