شرحي بر حديث «إنّ الغَضَبَ مِن الشّيطانِ» - صفحه 27

از طبيعت ناريه - كه از طبايع چهارگانه است - مى باشد.
و معناى چهارم، نيز مراد نيست؛ زيرا كه متفرع است بر وجود آن در آدمى و در آن اشكال است، اگر محال نباشد و بر فرض تسليم، وجود آن بسيار بسيار دور است از ظاهر اين حديث و احاديث ديگر كه در باب غضب وارد شده است.
و معناى پنجم نيز مراد نيست؛ زيرا كه اگرچه ممكن است كه اين غضب خلق شده باشد از طينت ناريه و ليكن به حسب ظاهرْ بسيار دور است از اين فقره شريفه، خصوصاً با ملاحظه فقرات ديگر اين حديث و احاديث ديگر.
و معناى ششم، اگرچه ممكن است كه مراد باشد، زيرا كه ممكن است معصيت منشأ حصول آن باشد و لكن بسيار دور و خلاف ظاهر اين حديث و احاديث ديگر است؛ زيرا كه از آنها برمى آيد كه حقيقت اين غضبْ خلق شده از آتش است و اين در وقتى صحيح است كه در همه اوقات معصيت سبب و منشأ حصول آن باشد و حال اينكه چنين نيست، چنانچه روشن و هويداست به شهادت حس و تجربه.
و معناى هفتم، اگرچه دور نيست كه مراد باشد، زيرا كه در پاره اى از اخبار معتبره هست كه غضب از جهل و از جمله جنود و سپاه آن است و ليكن خلاف ظاهر لفظ حديث است در بادى نظر و به حسب ظاهر و ليكن در نظر دقيق و به حسب باطن بى عيب است.
و معناى هشتم، اگرچه دور نيست كه مراد باشد، زيرا كه از بسيارى از آيات و اخبار برمى آيد كه غضب از شهوت و نفس اماره است و ليكن در بادى نظر و به حسب ظاهر دور از اين فقره است، نظر به عدم مساعدت آن با ظاهر فقرات ديگر اين حديث و احاديث ديگر.
و معناى نهم نيز مراد نيست، چنانچه واضح است ؛ زيرا كه غضب خلق شده از عذاب الهى نيست جزماً.
و معناى دهم نيز مراد نيست جزماً؛ زيرا كه معناى اين فقره بنابراين اين خواهد بود كه اين غضب، خلق شده از غضب مذموم است و اين بى معنا و باطل است؛ چنانچه واضح و روشن است.
بلى هرگاه مراد از غضب معناى مصدرى باشد و مراد از غضب مذموم معناى حالى باشد، معناى صحيح دست به هم خواهد داد و ليكن دانسته شد كه مراد از غضب در اين حديث، معناى مصدرى نيست.

صفحه از 40