۰.و مضمون اين حديث، آن است كه آن حضرت فرمود: كه نيست دلى، مگر اينكه از براى وى دو گوش است؛ بر يكى از آنها ملكى است كه ارشاد كننده به صواب است و بر ديگرى، شيطانى است كه گمراه كننده و فتنه انگيز و راهنمايى كننده به خطاست. اين يكى امر مى كند شخص را و آن ديگرى زجر و منع مى نمايد. شيطان امر مى كند وى را به كردن معاصى، و ملكْ ممانعت مى نمايد وى را از ارتكاب معاصى. و اين است مراد از فرموده خداى - عزّوجل -: «عن اليمين و عن الشمال» ، إلى آخر آيه.
۰.و از آن جمله است، نيز حديثى است كه ثقة الاسلام - عليه الرّحمه - نيز در اصول كافى به سند متصل از آن حضرت روايت كرده:قال: إنّ للقلب أذنين، فإذا همّ العبد بذنب، قال له روح الايمان: لا تفعل، و قال له الشيطان: إفعل. الحديث. ۱
۰.و مضمون آن، اين است كه از براى دل، دو گوش است؛ پس هر گاه ميل كند بنده به گناه كردن و معصيت نمودن، روح ايمان گويد: او را مكن، و شيطان گويد: او را بكن.
۰.و از آن جمله نيز حديثى است كه ثقة الاسلام در اصول كافى به سند صحيح از آن حضرت روايت كرده:قال: ما من مؤمن إلاّ و لقلبه أذنان فى جوفه: أذن ينفث فيها الوسواس الخناس، و أذن ينفث فيها الملك. فيؤيد الله - عزّوجل - المؤمن بالملك. فذلك قوله: «و ايّدهم بروح منه». ۲
۰.و مضمون آن، اين است كه آن بزرگوار فرمودند: نيست مؤمنى، مگر اينكه از براى دل وى دو گوش است در اندرون آن: گوشى است كه مى دمد در وى شيطان، كه خناس وسوسه كننده است، و گوشى ديگر مى دمد در وى ملك. پس مؤيد مى گرداند خداى - عزوجل - مؤمن را به ملك. پس اين است فرموده خداى - سبحانه: «و ايّدهم بروح منه».۳
به هر حال، تشكيكى و دغدغه اى در وجود ملك در آدمى نيست؛ چنانچه از آيات و