سير نگارشهاي اهل سنّت در حوزه مصطلح الحديث(1) - صفحه 118

علوم الحديث را نگاشت. وى كتاب خود را در 52 نوع طبقه بندى كرد و مصطلحات حديثى را نيز در آن آورد. پس از وى، در قرن پنجم، خطيب بغدادى (م 462 ق) كتابهاى مستقلى درباره هر يك از ابواب مختلف مصطلح الحديث به نگارش در آورد. بعد از او، قاضى عياض يحصبى (م 544 ق) كتاب الإلماع را نوشت كه تنها شامل طرق تحمل حديث و الفاظ اداست و نشانى از مصطلحات اقسام حديث در كتاب وى نيست.
در قرن ششم كتاب إيضاح مالايسع المحدث جهله از ابوحفص ميانجى (م 580 ق) قابل توجه است كه هم شامل طرق تحمل و الفاظ اداست و هم تقسيمات مختلف حديثى را دربر دارد.
در قرن هفتم، ابن صلاح (م 643 ق) كتاب مقدمه را مى نگارد كه شامل 65 نوع از انواع علوم حديث است. وى متذكر مى شود كه اقسام ديگرى نيز مى توان بر اين انواع افزود. پس از وى، كتاب هايى كه در زمينه اين علم نوشته شده، عموماً حالت اختصار اين كتاب يا سرودن الفيه ها و يا كشف مشكلات، شبهات و مبهمات موجود در اين كتاب را به خود گرفته است، تا اينكه در قرن هشتم بلقينى (م 805 ق) كتاب محاسن الاصطلاح را مى نگارد و 65 نوعِ ابن صلاح را به 70 نوع افزايش مى دهد.
در همين قرن، ابن حجر عسقلانى (م 852 ق) با نگاشتن كتاب نخبة الفكر و نزهة النظر - كه شرح همان كتاب است -، در تأليف كتاب مصطلح الحديث ابتكار به خرج مى دهد و آغازگر روش جديدى در طرح مباحث مصطلح الحديث مى شود، به طورى كه كتاب وى مورد استقبال بى سابقه دانشمندان قرار مى گيرد و كتاب هاى پس از وى، با محوريت كتاب وى تأليف مى شود. پس از وى، شاگردش، سيوطى (م 911 ق) با نگاشتن كتاب تدريب الراوى دايره تنويع علوم حديث را تا 93 نوع توسعه مى دهد.
طى قرن هاى يازدهم تا سيزدهم كار درخشانى در حوزه حديث بويژه مصطلح الحديث صورت نمى گيرد، اما در قرن چهاردهم دوباره، رويكرد علما به تأليف كتب علوم الحديث خصوصاً مصطلح الحديث بيشتر مى شود؛ اما انواع حديث در همان 93 نوع سيوطى باقى مى ماند و تنها شيوه نگارش فرق مى كند كه گاه به شكل پرسش و پاسخ و

صفحه از 128