على بن ابى طالب(ع) در جمله اى كوتاه، معناى زهد را چنان خلاصه كرده است كه در تعريف زهد، جمله اى موجزتر و رساتر از آن نمى شناسيم:
زهد در قرآن در دو كلمه خلاصه شده است: «تا آنكه بر آنچه از دست شما مى رود افسوس مخوريد و بر آنچه به شما بخشد شادمانى مكنيد.»۱
آرى، زاهد نه بر آنچه از دستش مى رود افسوس مى خورد و نه از آنچه به دست مى آورد شادمان مى شود. و دلبستگى به دنيا انسان را سنگين مى كند و حس سبكىِ پرواز به سوى خدا را از وى سلب مى كند و باعث به وجود آمدن حالت سستى و تنبلى مى شود. اين آيه، توصيف دقيقى از اين حالت است:
چرا هنگامى كه به شما گفته مى شود در راه خدا رهسپار (جهاد) شويد، گرانجانى مى كنيد؟ آيا به زندگى دنيا به جاى آخرت رضايت داده ايد؟ متاع زندگى دنيا در جنب آخرت بس اندك است.۲
حال، پرسش اين است كه انسان چگونه مى تواند در آنچه خدا به وى ارزانى داشته، احساس مالكيتى نداشته باشد؟ در پاسخ بايد گفت اين امر هنگامى تحقق مى يابد كه انسان خود را بنده خداوند بداند. كيفيت استدلال نيز به صورت يك زنجيره به هم پيوسته در سخن امام(ع) آمده است.
اولين حلقه اين زنجيره اين است كه انسان خود را بنده خدا بداند و معناى بندگى را مطابق اين آيه درك كند:
بنده مملوكى كه قدرت بر انجام هيچ كارى ندارد.
بنده بايد بداند كه بدون اعطاى خداوند، مالك چيزى و جز با رضايت و اجازه او قادر بر انجام كارى نخواهد بود.
پس از گذر از اين مرحله، ديگر بنده در آنچه خدا به او ارزانى داشته است، احساس مالكيتى ندارد. اين حلقه دوم، نتيجه طبيعى حلقه اول است؛ زيرا با مالك دانستن