دهد تا با آن (به درستى) راه رويد؛ 1 و هر كس كه خداوند برايش نورى مقرر نداشته باشد، نورى ندارد. 2
البته هر كدام از اين تدابير، دليل خاص خود را دارد. اگر خداوند گروهى را يارى مى رساند، اين كار سببى در اعمال و زندگى خود آن گروه دارد و اگر گروهى را به شكست خوردن وا مى نهد، آن هم به سبب اعمال و كارهاى خود آنان است؛ اگر روزىِ قومى را گشاده مى گرداند يا روزى را بر ايشان تنگ مى گيرد، باز به جهت سببى در اعمال خود آنان است؛ و اگر نور هدايت را از قلب عده اى از بندگانش باز مى ستاند، همه دلايل و اسباب خاصى از اعمال خود آنان دارد و به هيچ وجه از روى بى توجهى به امور بندگان نيست؛ كه خداوند از چنين صفتى منزه است:
خداوند در سرنوشت هيچ گروهى تغييرى ايجاد نمى كند مگر اينكه خود آنان به تغيير دادن اوضاع خود بپردازند؛ 3 و اگر اهل شهرها ايمان آورده، تقوا پيشه كرده بودند، بر آنها درهاى بركات آسمان و زمين را مى گشوديم، ولى (آيات و پيامهاى ما را) دروغ انگاشتند، آن گاه به خاطر كار و كردارشان ايشان را فروگرفتيم. 4
اگر آدمى اين حقيقت را درك كند و دست خدا را در سخت و آسان زندگى خود ببيند و بداند كه از تدبير الهى بى نياز نيست، هميشه تمام امور زندگى خود را به خدا واگذار مى كند. از امام صادق(ع) روايت شده است:
۰.از خدا توفيق بخواهيد؛ كه موسى در طلب شعله اى از آتش برآمد، ولى خداوند به او نبوت داد. ۵