هلاكت او بود، در حالى كه به بصير بالعباد و ارحم الراحمين بودن خدا و حكيم و بينا بودن او اطمينان دارد، تسليم خواست و قضا و قدر خداوندى مى شود. اين، همان تفويض است و درك اين حقيقت و تشخيص مرز بين اين معارف و حقايق، از لطافتها و شفافيتهاى قرآن و معارف آن است.
البته اين نكته را بايد اضافه كنيم كه تمام اين مسائل در امور غير ارادى است كه عمل آنها به عهده انسان نيست و در قبال آنها مسئوليتى ندارد؛ ولى در مواردى كه خداوند او را مسئول قرار داده و امور را منوط به اراده و عمل او نموده است، بديهى است كه خودْ مسئول عمل خويش است:
خداوند در سرنوشت هيچ گروهى تغييرى ايجاد نمى كند، مگر اينكه خود آنان به تغيير دادن اوضاع خود بپردازند.۱
آغاز و پايان علم
۰.از پيامبر اكرم(ص) چنين روايت شده است:ابتداى علم شناسايى خداوند جبار است و پايان آن واگذارى (تفويض) كار به او.
به ياد مى آورم كه اين روايت را در اوايل تحصيل خود در كتابهاى مقدماتى مى خواندم و در آن روزها به ژرفاى آن پى نمى بردم. پس از مدتى طولانى فرصت تأمل و تفكر در اين روايت برايم دست داد و دريافتم كه اين روايت دربردارنده همه سفر معرفت از ابتدا تا پايان آن است؛ سفرى دشوار و سخت و دور و دراز كه ابتداى آن شناخت خداوند جبار و پايان آن تفويض كار به اوست.
آغاز سفر اين است كه انسان بداند همه كار به دست خداست و اين هستى پهناور از قبضه سلطنت، حكم و امر او خارج نيست و تنها او گيرنده و دهنده، زنده كننده و ميراننده، عزت دهنده و خوار كننده، رفعت دهنده و پست كننده، خالق و مدبر، خسارت ده و منفعت رسان، روزى دهنده، چيره، بخشنده و مانع است: