جُستاري درباره حديث«القَدَريّةُ مَجوسُ هذه الاُمة» - صفحه 39

لاجرم بايد قبول كرد كه با توجه به تأكيدى كه در سروده هاى اشوزرتشت بر آزادكامى و مختاربودنِ آدمى شده است، قدريّه نيز در آن روايت، بر معتقدان به اختيار منطبق خواهد بود.
اين استدلال موردِ قبول و استنادِ برخى پژوهندگان، از جمله روانشاد استاد عبدالحسين زرين كوب هم واقع شده است:
قول به اختيار و آزادى اراده كه در تعليم زرتشت از الزام گرايش به خير و اجتناب از شرّ ناشى شده است، ظاهراً در بين فرقه هايى از متأخرانِ مجوس كه با معتزله مناظره داشته اند، به مبالغه هايى قبول ناپذير منجر شده است كه لازمه آن نفى تأثير خالق عالم در افعال عباد به نظر مى رسيده است. اشاره القدريّه مجوس هذه الامه كه به عنوان حديث نقل شده است، هر چند در واقع طعن قول قدريّه است، ممكن است مبنى بر همين جنبه افراطآميز در تعليم مجوس بوده باشد.... ۱
اما بايد دانست كه يك اشكال بنيادين بر اين انديشه وارد است: گاتها به عنوان تنها بخش اوستا كه مشتمل بر آموزه هاى ناب اشوزرتشت است، نه فقط در هنگامِ صدورِ روايتِ قدريّه - يعنى پگاه دوره اسلامى - بلكه مسلماً حتى در دوره ساسانى هم براى هيچ كس، به طورِ كامل و دقيق، قابل درك نبود!
براى روشن شدنِ اين نكته بايد گفت كه اوستا به زبان خاصى كه آشكارا متعلق به پهنه هاى شرقى ايران مى بوده، سروده شده است ۲ و نكته بسيار حائز اهميت آن است كه اين زبان، خيلى زود و بسيار پيش از آنكه اوستا به سوى غربىِ ايران زمين و به دستِ مغانِ

1.در قلمرو وجدان، ص ۷۱ - ۷۲.

2.البته بر سَرِ اين موضوع مناقشاتى وجود دارد، ليكن اكثر قريب اتفاق پژوهندگان و زبان شناسان، فرضيه تعلق زبان اوستايى به نواحى شرقى ايران را پذيرفته اند. محض نمونه ر.ك: تاريخ كيش زرتشت، ج ۱، صص ۲۶۴ - ۲۶۵؛ راهنماى زبان هاى باستانى ايران، ج ۱، ص ۵ ؛ ايران باستان، ص ۱۱۲؛ ديانت زرتشتى، ص ۲۶.

صفحه از 49