جُستاري درباره حديث«القَدَريّةُ مَجوسُ هذه الاُمة» - صفحه 42

«دينِ اشوزرتشت» با ديانتِ آميخته اى كه پس از او - تا هنگام بازگشت به گاتها در سده هاى معاصر - رواج داشت، انتخاب كرده ايم. بنابراين، هنگام جست و جو براى يافتنِ مختصاتِ «دينِ اوستاى نو» تنها به مندرجات بخشهاى نوينِ اوستا بسنده نخواهيم كرد.
با اين هشدار، بايد گفت كه گواهيهايى كه ما را از چگونگىِ باورِ زرتشتيانِ قرونِ نخستينِ اسلامى در بحثِ جبر واختيار آگاهى مى بخشند، دو دسته اند: نخست، مكتوبات زرتشتىِ آن عصر و دو ديگر، گزارشها و خبرهايى كه نويسندگانِ غيرِ زرتشتى - به ويژه مسلمانان - از احوالِ زرتشتيانِ معاصرِ خود داده اند.
درك درست اين هر دو دسته از مكتوبات، بسته به تبيينِ جايگاهِ سترگِ «زروان باورى» در انديشه هاى دينىِ ايرانيان باستان است؛ زيرا در آنها، اشاراتى مستقيم و غيرمستقيم به منتجات باورهاى زروانى وجود دارد. اسطوره زروان، به طور خلاصه چنين است:
پيش از آن كه چيزى وجود داشته باشد، تنها و تنها زروان بود. او يك هزار سال به قربانى ايستاد تا مگر پسرى كه هرمزد خواهد بود، از او زاده شود. پس از آن يك هزار سال، در كار خويش شك كرد كه آيا آن همه قربانى سودى در بر داشته. هنگامى كه او در اين انديشه شك آلوده بود، هرمزد و اهريمن به زهدان او در آمدند.
هرمزد از خواست هزارساله او و اهريمن از شك او. زروان چون از وجود فرزند آگاه شد، عهد بست تا هر كدام زودتر از زهدان بيرون آيند، سلطنت جهان را به او خواهد سپرد و در اين عهدكردن، باور داشت كه هرمزد زودتر بيرون خواهد آمد. اما اهريمن شكم پدر را دريد و زودتر خويش را بر پدر عيان كرد. زروان عهد خويش را نگه داشت و اهريمن را براى نُه هزار سال شاه جهان كرد و او را گفت كه پس از انقضاى اين مدت هرمزد بر او غلبه خواهد كرد. ۱

1.براى آگاهى بيشتر درباره اسطوره زروان و خدايان مشابه آن در اقوام ديگر، ر.ك:پژوهشى در اساطير ايران، ص ۱۵۸ - ۱۶۱؛الملل و النحل، ص ۱۸۱ - ۱۸۲. گفتنى است كه در هيچ يك از متونى كه به زبان پهلوى نگاشته شده اند، نمى توان شرح كامل اسطوره زروان را يافت، اما در تعدادى از آنان نظير «رساله علماى اسلام» كه در قرن سيزدهم ميلادى و براى معرفى دين مزديسنايى به مسلمانان نوشته شده، ردپاهاى پررنگى از زروانى گرى وجود دارد. براى آگاهى بيشتر ر.ك:ايران باستان، ص ۸۱-۸۲.

صفحه از 49