و ما هر يك از اين دو جهت را مبين مى كنيم و وجه آن را واضح مى سازيم، بعون اللّه تعالى.
امّا تقديم حمد بر توحيد از جهت تقدّم ذاتى، پس آن موقوف است بر توضيح اشكال بندگان سلطان.
و محتمل است كه اشكال ايشان از اين راه باشد كه مراد از تهليل، بيان چيزى است كه نسبت به ذات دارد و آن مبرّا بودن از شريك و يگانه بودن است. و در تحميد أشاره به چيزى است كه نسبت به صفات دارد، كه منعم بودن جناب اقدس الهى است. و مرتبه ذات، مقدّم است بر مرتبه صفات، بالطّبع و بالذّات. پس بايد آنچه تعلّق به ذات دارد، مقدّم باشد بر آنچه تعلّق به صفات دارد.
و محتمل است كه اشكال ايشان از اين راه باشد كه حمد محمود، تابع معرفت محمود است، و تا محمود را نشناسى، حمد او بى معنا خواهد بود، پس بايد در اوّل، آنچه دخيل در معرفت محمود است، مقدّم داشت و بعد از آن در حمد او كوشيد.
و محتمل است كه اشكال از اين راه باشد كه فضيلت كلمه طيبه لا اله إلاّ اللّه بيش از فضيلت كلمه شريفه الحمدللّه است و افضل اذكار، اولى است به تقديم.
پس مى گوييم كه: امّا بنابر وجه اوّل، دفع اشكال به اين مى شود كه هرچند مرتبه ذات، مقدّم باشد بر مرتبه صفات، لكن مرتبه معرفت ذات مؤخّر است از مرتبه معرفت صفات؛ زيرا كه بنابر قاعده متكلّمين و اكثر ارباب عقل و حكمت، علم به مؤثّر غايب از نظر، از علم به آثار او حاصل مى شود، و علم به وجود صانع از تفكّر و تدبّر در مصنوعات به هم مى رسد و آيات قرآنى و كلمات اهل ذكر، صريح در آن است؛ چنانكه جناب اقدس الهى مى فرمايد:
إِنَّ فِى خَلْقِ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ ل آياتٍ لأُوْلِى الأَلْبَابِ * الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللهَ قِيامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِى خَلْقِ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ رَبنََّا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ.۱
1.سوره آل عمران، آيه ۱۹۰.