رساله فتحيه - صفحه 39

و آياتى كه در قرآن مجيد وارد شده ،كه امر شده است در آنها به تفكّر در خلق آسمان و زمين، و آنچه در ميان آنهاست از بحار و اشجار و ثمار و حيوانات، از مركوب و غير مركوب و مأكول و محلوب و خلقت كشتى -كه مركوب بحر است و دوابّى -كه مركوب برّ، و در خلق انسان و بدن آن به اطوار مختلفه از خاك و بعد از آن از نطفه و بعد از آن از علقه و بعد از آن از مُضغه و همچنين تا برسد به مرتبه پيرى و همچنين در مشاعر و حواسّ و ادراكات از چشم و گوش و عقل و فهم و ادراك و حسّ و وهم و خيال و خلقت روح و نفس انسانى كه عقول در ادراك و حقيقت آن حيران اند، إلى غير ذلك از آثار، بيرون از حدّ و احصاست و شك نيست كه اينها همه نعمت الهى است.
وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللهِ لاَ تُحْصُوهَ آ.۱
و شكى نيست كه از تفكّر در اين آثار -كه هر يك از اينها بالذّات نعمتى هستند گران بها و منّتى هستند در نهايت مرتبه عليا علم به وجود صانعى واجب الوجود، خالى از نقص و قصور، و كامل من جميع الجهات حاصل مى شود، كه آن علم و معرفتْ نعمتى است اعظم از همه نعمتها.
پس چون همه آن نعمتها -كه حق تعالى عطا كرده و تفكّر در آنها موجب معرفت الهى است، پس تأمّل در آنها و تفكّر در آنها و معرفت به حال آنها در وجود مقدّم است بر حصول معرفت، و تقدّم اسباب و مقدّمات بر مسبّبات مستلزم افضليت آنها نيست.
مثلاً صحّت نماز، موقوف است بر تطهير جامه و بدن از نجاسات، و تا اين به عمل نيايد، نماز صحيح نيست و بايد اين را بر نماز مقدّم داشت تا به سبب آن نماز صحيح در خارج موجود شود و از اين لازم نمى آيد كه تطهير بدن و ثياب افضل از نماز باشد.
و تقدّم معرفت به نعمت و تأمل و تفكّر در آن، بر معرفت ذات منعم مستلزم اشرف بودن نعمت از منعم نيست، و تقدّم شناختن وصف منعم بودن، مستلزم اشرف بودن وصف منعم بودن از ذات منعم نه.
و از اينجاست كه جناب سيّد السّاجدين در دعاى ابو حمزه ثمالى مى فرمايد در مقام اظهار حقّ معرفت و شكر در حصول آن:

1.سوره ابراهيم، آيه ۳۴.

صفحه از 60