رساله فتحيه - صفحه 52

تقديم حمد مناسب تر است و تأخير توحيد لايق تر، نه اينكه ادّعا كنيم كه مطلقاً ذكر حمد به از توحيد است يا ايشان بر عكس اين ادّعا كنند.
و چون سابق وعده كرده بوديم كه بيان كنيم وجه تقديم آن را نظر به مناسبت مقام و ملاحظه محسّنات علم بديع، الحال سخن به ذكر آن مقام كشيد و ما اين مطلب را نيز به دو طريق ادا مى كنيم:
يكى، آنچه مختصّ اين خطبه است و خصوص اين مقام است.
و يكى ،آنچه مناسب ساير خطبه ها هم هست كه اين خطبه داخل آنهاست.
امّا طريق اوّل -كه اختصاص دارد به اين مقام - پس آن نيز از دو وجه است:
يكى، از جهت بيان مناسبت ذكر حمد با ماقبل آن است.
و دويم، از جهت مناسبت آن با مابعد آن.
امّا بيان وجه اوّل، پس اين است كه اين خطبه را بر وجهى كه شيخ طبرسى(ره) در احتجاج نقل كرده از ريّان بن شبيب. مجمل آن اين است كه چون مأمون خواست كه ام الفضل را تزويج كند به حضرت امام محمّدتقى، بر بنى عباس گران آمد و وحشت كردند و مضايقه از اين معنا داشتند كه مبادا خلافت از خانواده آنها در رود و مأمون را قسم دادند كه اين كار را مكن كه مبادا ملك و عزت ما زايل شود، و او را تحريص كردند به آنچه خلفاى سابق با اهل بيت سلوك مى كردند از تحقير و بى اعتنايى، و مأمون سخن ايشان را رد كرد و گفت كه: خلفاى سابق قطع رحم كردند و من نمى خواهم قطع رحم كنم و من مى خواستم كه حضرت رضا خليفه باشد و او خود قبول نكرد و من اختيار كردم محمد بن على را به جهت آنكه با وجود كوچكى و صغر سنّ فايق آمده است بر همه اهل علم و فضل، و اميدوارم كه از براى مردم ظاهر شود آنچه من از او دانسته ام، تا دانند كه رأى من درست است.
پس به مأمون گفتند كه اين هنوز طفل است و علم و دانش ندارد، پس مهلت بده تا او ادب بياموزد ،بعد از آن هرچه خواهى كن. پس مأمون گفت: واى بر شما، من او را بهتر مى شناسم از شما و علم اين خانواده از جانب خداست و از الهام او است و هميشه

صفحه از 60