آنجا بعد از تمام شدن خطبه، به همان لفظ گفته است:
فهل زوّجته يا أميرَالمؤمنين بها على هذا الصّداق المذكُور؟
فقال المأمون: نعم، قد زوّجتك يا أبا جعفر امّ الفضل ابنتى على الصّداق المذكُور، فهل قبلت النّكاح؟ قال ابو جعفر(ع): نعم قبلت ذلك و رضيتُ به. ۱
و حاصل ترجمه آن، نظر به اينكه اصل «الحمد للّه»، «احمد اللّه حمداً» بوده است و از براى دلالت بر دوام و ثبات به جمله اسميه تبديل شده، اين است:
حمد مى كنم خدا را حمد كردنى از روى اقرار به نعمت، يا به علت اقرار به نعمت و منعم بودن خدا، ياد درحالى كه مقرّم به نعمت و احسان او، چون حمل مى شود حمد، در اينجا، بر حمد اصطلاحى كه به معناى شكر لغوى است، كه آن فعلى است كه مبنى ء از تعظيم باشد در ازاء نعمت، خواه به زبان يا به جوارح يا به دل. و اين جمله خبرى است و لكن در معنى انشاء است، يعنى به همين لفظ ثنا و درود را حاصل مى سازم كه در فارسى ترجمه آن اين مى شود: كه درود و ستايش باد خداوند را در ازاى نعمت.
و معناى لا اله إلاّ اللّهُ اخلاصاً بربوبيّته يا وحدانيّته، اين است كه: مى گويم لا اله إلاّ اللّه از روى اعتقاد و جزم از براى خالص ساختن يگانگى او از شائبه شريك و مثل.
پس اصل لا اله إلاّ اللّهُ به معناى اين است كه من اعتقاد دارم به اينكه نيست معبُودى مستحقّ عبادت به غير خدا. و امّا در اين مقام، مراد اين است كه لا إله إلاّ اللّهُ مى گويم و اظهار اعتقاد به آن مى كنم ،درحالى كه مرادم از آن اخلاص توحيد باشد؛ زيرا كه اين كلام از كسى سر زده كه قبل از گفتن اين كلمه، اعتقاد به وحدانيت دارد. پس به اين كلمه، اعتقاد به توحيد را انشاء و ابداع نمى كند و خبر از اين اعتقاد نمى دهد، بلكه خبر مى دهد از اينكه اعتقاد توحيد را از شائبه غبار خطرات نفسانى -كه محض گذشتن چيزى به خيال يا توهّم ريا و امثال آن است خالص مى كنم.
و فرق ما بين اخلاص ربوبيّت و اخلاص وحدانيّت اين است كه در اوّل، مراد نفى
1.احتجاج طبرسى، ج ۲، ص ۴۷۲، چاپ اسوه .