رساله فتحيه - صفحه 46

۰.كلّ أمر ذى بال، لم يبدأ فيه بالحمدللّه، فهو اجزم؛ ۱

۰.يعنى هر امرى كه به دل درآيد و به خاطر گذرد و قصد به كردن آن شود و ابتدا نشود در آن به حمد خدا، آن اجذم است.

و جذام مرضى است سوداوى كه باعث خشكيدن اعضا و متفرق شدن و از هم پاشيدن پوست و گوشت مى شود كه صورت را قبيح مى كند و بدن را رو به زوال مى آورد، و غرض در اينجا تشبيه است؛ يعنى امرى كه ابتدا نشود در آن به حمد، بى ثبات و بى عاقبت و كم نفع و بدصورت است.
پس نظر به اين حديث، كلمه ديگر را نمى توان مقدّم داشت و اگر نه لازم مى آيد كه ابتدا به حمد نشده باشد.
و امّا اشكالى كه بر اين وارد مى آيد كه حديث مشهور ديگر از آن جناب مروى است كه فرمودند:

۰.كُلُ اَمْرٍ ذى بالٍ، لم يُبْدأ فيه بِبِسْم اللّه، فَهُوَ ابتَر؛ ۲

۰.يعنى هر امرى كه قصد شود و ابتدا نشود در آن به بسم اللّه، پس آن ابتر است، يعنى دمباله بريده و بى عاقبت، يا بى نفع و بى ثمره، يا ناقص و بد صورت است.

و جواب آن اين است كه اكتفا مى شود به ابتداى عرفى، يعنى در عرف هر كس كه در اوّل كار بگويد بسم اللّه والحمدللّه، بعد از آن شروع كند در كار، مى گويند كه ابتدا كرد به بِسْم اللّه و الحمدللّه.
و اما نكته در تقديم بسم اللّه، پس آن است كه چون بسم اللّه منبى ء است از استعانت از ذات الهى -كه جامع همه كمالات است از صفات جمال و جلال تقديم آن اولا از تقديم حمد است؛ بلكه لفظ اللّه. بنابر اينكه علم ذات واجب مستجمع جميع كمالات است و مفيض خيرات، متضمّن ثناى الهى بر جميع كمالات و فضايل و فواضل همه

1.ميزان الحكمة، ج ۱، ص ۶۹۲ به نقل از دررالمنثور سيوطى. به جاى «اجزم» «اقطع» است.

2.مجمع البحرين، واژه ب و ل .

صفحه از 60