حديث پژوهی در غرب - صفحه 12

ننهاده است . شكل حديث صورتى [رسمى ]است كه در واقع پيش از قرن دوم هجرى بر تن روايات پوشانده نشده است؛ اما محتواى حديث به زمانى بسيار قديم تر باز مى گردد. با اين همه، انديشه هاى شاخت عميقا و براى مدتى مديد بر حديث پژوهى غربيان تأثير گذارند؛ هيچ بررسى جديدى در باب حديث انجام نشد كه بتواند ديدگاه هاى وى را ناديده انگارد و در واقع، تمامى محققان بعدى ناگزير بودند موضع خود را نسبت به پژوهش شاخت مشخص كنند .
پژوهش هاى حديثى پس از شاخت را مى توان، بر اساس رويكرد محققان به ديدگاه هاى شاخت، به سه دسته تقسيم كرد :
1 ) محققانى كه آراى وى را به كلى مردود دانستند؛
2 ) آنهايى كه نقاط اصلى ديدگاه هاى وى را پذيرفتند؛
3 ) كسانى كه تلاش خود را به بهبود و اصلاح اين ديدگاه معطوف داشته اند .
گروه نخست در نخستين دهه ها پس از انتشار كتاب مبادىِ فقه اسلامى شاخت به صحنه آمدند . به جز اندك غير مسلمانانى كه در اين گروه جاى داشتند، چهره نمايان گروه را محققان مسلمانى تشكيل مى دادند كه با تحقيقات غربى آشنا بودند . نقطه عزيمت اين عالمان اين فرض بود كه نقل مستمر حديث نسبتا زود و در قرن نخست هجرى پس از وفات پيامبر وجود داشته كه گاه در مجموعه هاى شخصىِ افراد مكتوب مى شده است .
اين مطالب ـ كه از طريق درس، املا، و استنساخِ متون مكتوب به شاگردان انتقال مى يافتند ـ خود ميراثى را فراهم آورند تا مؤلفان جوامع حديثى در قرن دوم، بتوانند احاديث را از آنها استخراج كنند. اين جوامع، مجددا مورد استفاده مدوّنان بعدى قرار گرفت . از آنجا كه اين دسته از محققان به وجود شواهدى دال بر نظريه نقل مستمر حديث اطمينان داشتند، بى درنگ نتيجه گرفتند كه بخش اعظم رواياتى كه بعدها به جوامع حديثى در آمده اند، لاجرم قديمى و اصيل اند .
عمده شواهد اينان روايات سيره به معناى عام بودند، كه از مجموعه هاى حديثى، كتب تراجم و رجال، و فهرست هاى تدوين يافته از قرن سوم تا پنجم هجرى استخراج مى شد . اين دسته از محققان وثاقت منابع خود را مفروض و مسلم مى انگاشتند و برخلاف رويكرد گلدتسيهر و شاخت، به ندرت، خودِ احاديث را به محك هرگونه نقد و آزمونى مى سپردند . بيشتر اين مؤلفان صرفا به رد نظريات گلدتسيهر و شاخت و ارائه ديدگاه هاى خود به جاى آنها دلخوش بودند. تنها اندكى از اين عالمان شهامت مواجهه استدلالى با گلدتسيهر و شاخت را داشتند و مى كوشيدند احتجاجات آنان را ابطال كنند. نويسندگان اين گروه، غالبا بى آن كه تصريح كنند، از اين قاعده پيروى مى كردند كه هر حديث، تا وقتى خلافش اثبات نشده، اصيل و موثق است.
گروه دوم ـ كه طرفدار نظريات شاخت بودند ـ احتجاج گروه نخست را به دليل غير انتقادى بودن، و شواهد ارائه شده را به دليل قانع كننده نبودن، رد كردند . از دهه هفتاد ميلادى به بعد، چندين مقاله

صفحه از 29