شرح حديث نقطه - صفحه 185

معنى سخن آن است كه ولايت عبارت از نقطه اى است كه در تحت «با» واقع شده ۱ و تحقيقش آن است كه نقطه كه محل بحث است اينجا در حروف كتابى و صور خطى ايشان دو رو دارد. يكى آنكه مبدأ همه است از آن رو كه نقطه است كه مبدأ خط واقع گشته، چنانچه صاحب محبوب گويد:

يك نقطه الف گشت والف جمله حروف-در هر حرفى الف به اسمى موصوف
وديگرى آنكه معاد همه بدوست، از آن رو كه سبب علم به خصايص ايشان مى گردد و مبدأ تميّز متشابهات مى شود. پس معنى سخن بر اين توجيه آن باشد كه ولايت عبارت از مبدأ شعور و شهود به واحديست كه به وحدت حقيقى يگانه بود چنانچه محيط باشد مبدأ و معاد و از اينجا معنى توحيد به عرف انبيا و اساطين اوليا كه از شرب خاص انبيا و رسل نصيبى ايشان را مقدّر شده از قمر وراثت كه مترتب بر مقاربت اصلى و متفرع بر مراقبت اوضاع و متابعت احوال و افعال پسنديده انبيا و رسل است، معلوم مى شود هوشمند را اگر تأمّل كند در اين سخنان.جمعى از بزرگان كه گفته اند توحيد حقيقى آن است كه جامع باشد ميان تنزيه و تشبيه، همين قصد دارند و آنچه از حضرت امام جعفر صادق ـ عليه السلام ـ مروى است كه فرموده:
«الفرق تعطيل و الجمع زندقة والجمعية الاتحادية التي بينهما توحيد» ۲ همين است و معنى اتحاد كه اكابر به آن قايل شده اند، چنانچه گفته اند:

وجـل في فنـون الاتحاد ولاتحد-الى فئة في غيرها العمر افنت۳
همين خواهد بود نه آنچه مبادر به فهم مى شود ـ نعوذ بالله منه ـ كاينجا حلول كفر بود

1.شود.

2.وحدت از ديدگاه حكيم و عارف، ص۸۰

3.يكى ديگر از ابيات قصيده تأئيه ابن فارض است و جامى در ترجمه آن چنين مى سرايد: جولان كـن از صفـا در افانين اتحـاد عمرت به شغل غير مكن تر اضاعتى «شرح قصيده تائيه ابن فارض، عبدالرحمن جامى، بيت۲۹۹».

صفحه از 189