شرح حديث نقطه - صفحه 186

و اتحاد هم.

قدر مجموعه گل مرغ سحـر داند و بس-كه نه هر آن كو ورقى خواند معانى دانست۱

[پايه ششم]

و در اين لفظ كه نقطه را موصوف گردانيده بدانكه در تحت «باء» است، نكته لطيف است، و بيانش آن است كه مبدأ شهود واحد و شعور بدان، كه نقطه درين توجيه بدان اشارتست، چند طريق دارد:
1ـ يكى طريق عمل نظريست كه به دستيارى برهان و مساعى اقدام مقدمات يقينى به سر حدّ آن راه مى يابند و به واسطه آنكه درين راه اشواك ۲ شكوك و خاشاك شبهات مانع سير سالك مى گردد، وصول بدان طريق بغايت نادر مى باشد وتعويق بسيار مى افتد:

راه توحيد را بعقل مجوى-ديده روح را به خار مخار
2ـ ويكى ديگر طريق تصفيّه صوفيه است، و تحصيل ذوق ادراك آن حقايق به ۳ ميامن ترك معهود است، فطام ۴ نفس از ساير رسوم و عادات، و در اين طريق به واسطه آنكه شارع قويمش بر شاهراه متابعت حضرت رسالت پناه ختمى و اسوه حسنه او واقع گشته، اهل وصول بيشتر از طريق اول مى باشند و راه ايشان بيشترست و به حقايق ارجمند و معارف كرامند فايز مى گردند و اين طريق را مذاهب و شعب بسيارست، تحقيق آن را بسطى بيش از اين دركار باشد.
فى الجملة چون اين طريق بيشتر محصولات و ارتفاعات و ثمرات مزارع وصولش

1.حافظ شيرازى.

2.اشواك: جمع شوك، خارها.

3.ميامن: جمع ميمنت، مباركى.

4.فطام: از شير بازگرفتگى كودك.

صفحه از 189