غير هما؛ ولا استبعد كون الزبيرى ايضا من هذا القبيل. ۱
گرچه سهل بن زياد تضعيف شده، مسلما اگر كسى در روايات او جستجو و بررسى كند، از طريق كثرت روايات و اتقان آنها و نيز توجه و اعتناى مشايخ به آنها ـ اطمينان به وثاقت او پيدا خواهد كرد، اطمينانى بيش از آن چه از طريق توثيق رجال شناسان به دست مى آيد ـ همچنان كه از اين طريق، وثاقت ابراهيم بن هاشم قمى و محمّد بن اسماعيل نيشابورى و جز آنان را ترجيح داديم و بعيد نمى دانم كه زبيرى نيز از اين شمار باشد.
6 . تعارض رأى نجاشى با شيخ صدوق (م 381 ق)
ابو جعفر محمّد بن على بن بابويه قمى نامبردار به شيخ صدوق از محدثان بزرگ شيعه در قرن چهارم هجرى است، پدر او از علماى بزرگ شيعه و به سخن نجاشى استاد و سرآمد محدثان حوزه قم در عصر خود بود ۲ . شيخ صدوق، بيش از دويست اثر علمى داشته ۳ كه شيخ طوسى و نجاشى از آنها ياد كرده اند. ۴
در بين مشايخ صدوق، پدرش على بن بابويه قمى (م 329 ق) و استادش محمّد بن الحسن بن الوليد (م 343 ق) موقعيت ويژه اى داشته اند. ۵ از جمله شاگردان بنام وى مى توان از عبداللّه حسين بن عبيداللّه غضايرى، ابو عبداللّه حسين بن على بن بابويه (برادر شيخ)، على بن احمد بن العباس النجاشى (پدر نجاشى)، سيد مرتضى علم الهدى و شيخ مفيد و... ياد كرد. ۶ نجاشى در رجال خود، شرح حال شيخ صدوق رحمه الله را يادآور شده است. ۷ علاّمه مجلسى اول، پس از ذكر اين نكته كه شيخ صدوق از ضعفا فراوان روايت كرده است، مى نويسد:
شيخ صدوق نيز همانند ديگر متقدمان، صحيح را بر حديثى اطلاق كرده كه از نظر او محل اعتماد بوده است وگرنه تعداد فراوانى از روايات كتاب وى [كتاب من لا يحضره الفقيه ]براساس معيار متأخران در شمار احاديث حسن، موثق و بلكه ضعيف قرار مى گيرد. ۸
امام خمينى رحمه الله، فوق العاده به اقوال رجالى شيخ صدوق رحمه الله عنايت داشته، مرسلات جزمى وى را معتبر و حجت دانسته اند؛ به اين دليل كه صدوق، اهل اجتهاد و متعارف نبوده است؛ و از اين رو، مى توان اطمينان يافت كه توثيق و تصحيح او، ناشى از قرائنى آشكار بوده است كه اگر به ما نيز مى رسيد، آن خبر را حجت مى دانستيم؛ ۹
1.كتاب الطهارة، ج ۱، ص ۱۴۷.
2.رجال النجاشى، ص ۲۶۱، ش ۶۸۴.
3.معاني الاخبار، ص ۸۲.
4.رجال النجاشى، ص ۳۸۹، ش ۱۰۴۹؛ الفهرست ، طوسى، ش ۳۸۲.
5.پژوهشى در تاريخ حديث شيعه ، ص ۴۷۹.
6.معانى الأخبار، ص ۶۸ ـ ۷۲.
7.رجال النجاشي، ص ۳۸۹، ش ۱۰۴۹.
8.روضة المتقين ، ج ۱، ص ۱۹.
9.مبانى رجالى امام خمينى ، ص ۸۱ ـ ۸۲.