نقدي بر مقاله «پژوهشي درباره سُلَيم بن قيس هلالي» - صفحه 108

پرسش مطرح است كه چرا شرح حال وى در كتب تاريخى نيامده است.
بدين پرسش مهم مى توان اين گونه پاسخ داد: انكار وجود خارجى سليم، به دليل نيامدن شرح حال او در كتب تاريخى، با اثبات سه مقدمه، صحيح خواهد بود: 1. تمام كتب تاريخىِ تأليف شده، باقى بوده و تلف نشده باشد؛ 2. تمام كتب تاريخى موجود در دنيا در اختيار بوده و مورد مراجعه كامل ما قرار گرفته باشد؛ 3. اگر سليم وجود داشته است، حتماً بايد شرح حال او در كتب تاريخى ذكر شده باشد.
ناتمامىِ مقدمه اول و دوم بديهى است؛ زيرا بخش كمى از كتبى كه در مثل الفهرست شيخ و رجال النجاشى اسم برده شده، در زمان ما موجود است، بخصوصْ شيعه كه هميشه با خلفاى جور و سلاطين ستمگر سَرستيز داشته و مبتلا به انواع مصيبت ها بوده و آتش زدن كتابخانه شيخ طوسى يكى از نمونه هاى آن است. از مرحوم علاّمه سيدعبدالحسين شرف الدين شنيده شده كه در زمان احمد جزار (م1219ق) ـ كه حاكم جبل عامل بوده ـ سوخت چند ماه نانوايى هاى آن نواحى از راه سوزاندن كتب شيعه تأمين شده است. در مورد صحت مقدمه سوم نيز بايد گفت كه سليم، يك «شخصيت روايى» است و در حوادث و رويدادها، مانند برخى ديگر از اصحاب، نقش برجسته و تعيين كننده اى نداشته است؛ او نه سردار بوده و نه پستى داشته است و اساساً نبايد شخصيت تمامى اصحاب را با يكديگر مقايسه كرد و آنان را مساوى دانست؛ چنان كه از بسيارى از ياران حضرت امير(ع) فقط نامى برده شده است و شرح حالى از آنان در كتب تاريخى وجود ندارد.
اين احتمال نيز وجود دارد كه شخصيت سليم با توجه به مضمون رواياتش ـ كه در بردارنده حوادث مهم تاريخى زمان حضرت امير(ع) از جمله توطئه سقيفه و مصيبت هاى حضرت زهرا(س) است ـ توسط صاحبان منابع اصلى كتب تاريخى ـ كه از اهل سنت اند ـ «بايكوت تاريخى» شده است.
لازم است به مطلب مهم ديگرى نيز اشاره شود؛ بدين شرح كه نويسنده مقاله، در شمار كتب تاريخى خاصّ، به كتاب وقعة صِفّين نصر بن مزاحم اشاره كرده، در توضيح اين كتاب مى نويسد:
اين كتاب به شرح ماجراى جنگ صفين ميان على(ع) و معاويه پرداخته است. از ورود امام به كوفه آغاز نموده و با ذكر نام هاى كسانى كه در مبارزه به قتل رسيده اند، به پايان رسانده است. گروهى از ياران على(ع) در اين كتاب مذكور افتاده اند؛ عمّار بن ياسر (بيش از سى بار)، قيس بن سعد بن عباده انصارى، سهل بن حنيف، هاشم بن عتبه، عمرو بن حمق، ابن عباس، عدى بن حاتم و خزيمة بن ثابت، هر يك چندين بار در مواضع مختلف كتاب ذكر شده اند، لكن نام سليم بن قيس هلالى به هيچ وجه نيامده و

صفحه از 119