برآمدن حاجت و مدّعاست ـ ان شاء الله الودود ـ . و هذا أوان الشروع فى المقصود .
اَللّهُمَّ . اكثر نسخ ، بدون كلمه «اللهم» است و در بعض نسخ چون موجود بود ، مبادرت به شرح آن لازم نمود.
اين كلمه در اصل ، «يا الله» بوده و حذف «ياء» حرف ندا ، جهت تعظيم نموده اند ؛ چه در ندا ، نوعى از سوء ادب است و گاهى كه حرف ندا با اسمى از اسماى الهى مذكور باشد ، آن است كه به جهت رعايت ادب ، بعد از تلفظ به حرف ندا به سكته فاصله نموده ، تلفّظ به آن اسم مقدس نمايند ، خصوصاً در «يا الله» كه سكته مذكوره ، ضرور است ، من حيث اللفظ و المعنى ، و عوض از «ياء» محذوفه ، ميم مشدّده در آخر آن درآورده ، «اللّهم» شد.
چنانچه بعضى از اهل عربيت گفته اند كه اين اسم ، يعنى «الله» ، مخصوص است به خواص چند كه در غير آن يافت نمى شود ، به جهت امتياز آن از ساير اسما ، مثل امتياز مسمّايش از ساير مسمّيات، و از آن جمله اين است كه حذف حرف ندا و عوض از آن ، ازدياد «ميم» در آخر اسم منادا مى نمايند و از اين جهت است كه جمع ميان حرف «ندا» و «ميم» ، عوض از آن نمى نمايند تا جمع ميان عوض و معوض عنه نشود ، مگر در حالت ضرورت كه در آن صورت ، مجوّز است ، كما قال الشاعر : «إنّي إذا ما حَدَثٌ أَلمَّا أقول : يا اللّهُمَّ يا اللّهُمّا». ۱
و در بعض اخبار از سيّد ابرار ـ صلوات الله عليه و آله الاخيار ـ منقول است كه روزى به خانه فاطمه ـ صلوات الله عليها ـ درآمد . سر مبارك على عليه السلام را در دامن حضرت زهرا عليهاالسلام ديد . تبسّم نموده ، فرمود : «اللّهم أصلح بينهما». مرتضى على عليه السلامسؤال نمود كه «يا رسول الله! ما هذالميم في : اللهم؟». فرمود : يا على! وقتى كه حق تعالى خلق آدم نمود ، امر فرمود ملائكه را به سجده او و ساكن گردانيد او را در
1.بيت ، از امية بن ابى الصلت است (شرح ابن عقيل ، ج۲ ، ص۲۶۵) .