منزجر و ممنوع اند و احتمال دارد كه نصبش بر ظرفيت باشد نه بر حاليّت ، هر چند بالفعل ، خالى است از معنى ظرفيت و حال واقعيت است و اين ، مبتنى است بر آن كه ظروف عاليه أم الظرفيه باشد ؛ يعنى از ظروفى باشد كه مستتر ظرف مستعمل مى باشد ، چه از شأن ظروف غالبه أم الظرفيه است كه با انتقال از ظرفيت و عدم بقاى بر ظرفيت ، باقى بر حكم آن توانند بود ، مثل «لَقَد تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ»۱ بر تقدير قرائت نصب على بعض الوجوه كه با فاعليت منصوب است بر ظرفيت و اين نحو نصب را ، نصب بر حكايت از حالت ظرفيت گويند و محتمل است «دون» به معنى «عند» باشد ، يعنى به معنى نزد باشد در كتاب ها . وى گفته است : « دون» نزد، «دونك» نزد تو و معنى ، آن باشد كه چيزها به حسب خواهش تو نزد گفتن تو و امر كردن تو فرمانبردارند و بر وفق اراده تو نزد نهى كردن تو منزجر و ممنوع اند ؛ يعنى تخلّف از امر و نهى تو نمى نمايند ، چنانچه در سوره نحل مى فرمايد: «انّما قولنا لشى ء اذا اردناه اَن نقول له كن فيكون»۲.
اَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمّاتِ وَ اَنْتَ الْمَفْزَعُ فِى الْمُلِمّاتِ . «مُهِمّات» ، جمع «مُهمّة» است و «مهمة» ، امر شديدى است كه مورث همّ و حُزن گردد و انسان را بر هَمّ و حُزن دارد، گويند : «همّك ما أهمّك» ؛ يعنى : «إذا بك ما أحزنك و حملك على الحزن» و در قول خداى تعالى كه [ مى فرمايد ] : «وَطآئِفَةٌ قَدْ أهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ»۳ گفته اند : اى «حملتهم على الهَمّ» ، و «ملمّات» ، جمع «ملمه» است و ملمه ، نازله از نوازل دهر و روزگار را گويند كه بر انسان نزول نمايد و فرود آيد ؛ يعنى تويى خوانده شده به جهت كارهاى سخت و دشوار ، و تويى ملجأ و پناه در هنگام فرود آمدن مصيبت ها و بلاها.
لا يَنْدَفِعُ مِنها اِلاّ ما دَفَعْتَ . يعنى : دفع نمى شود از آن مصيبت ها و سختى ها ، مگر آنچه تو دفع كنى و بازدارى.
1.سوره انعام ، آيه ۹۴ .
2.سوره نحل ، آيه ۴۰ .
3.سوره آل عمران، آيه ۱۵۴.