شرح دعاي « يا من تُحَلُّ » - صفحه 427

وَ لا مُيَسِّرَ لِما عَسَّرْتَ وَ لا ناصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ . و نيست آسان كننده هر چيزى را كه تو دشوار كرده اى ، و نيست يارى كننده ، مر كسى را كه تو مخذول و خوار ساخته اى.
فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَافْتَحُ لي ـ يارَبِّ ـ بابَ الْفَرَجِ بِطَولِكَ . كلمه «فاء» در اين فقره نيز «فاء» فصيحه است و صلات در اصل لغت ، به معنى دعاست ، يعنى طلب رحمت است و در عين نسبت به جناب كبرياى بارى تعالى ، از معنى طلب و مجرّد ، معنى رحمت از آن اراده نمايند ؛ يعنى : و هرگاه امر ، چنين است و ازمّه امور ، تمام به يد قدرت توست و هر چيزى را كه تو وارد ساخته باشى ، مصدرى نيست، و چيزى را كه تو بسته باشى ، فاتحى نيست، و چيزى را كه تو دشوار كرده باشى، آسان كننده اى نيست ، و كسى را كه تو مخذول ساخته باشى ، يارى كننده اى نيست، پس رحمت كن بر محمد و آل محمد و بگشاى براى من اى پروردگار من! درِ راحت و شادى را به فضل و احسان خود.
ابن اثير در كتاب نهايه اللغة گفته است كه معنى «اللهم صل على محمّد» اين است كه عظيم گردان او را در دنيا به اعلاى ذكر و اظهار دعوت و ابقاى شريعت و در آخرت به تشفيع در امّت و تضعيف اجر و ازدياد مثوبت. انتهى. ۱
و گفته اند كه فايده اين مقال و غايت اين مطلب و سؤال ، راجع گردد به مصلى و طالب صلات بر آن حضرت، به واسطه آن كه حضرت ذوالجلال و بخشنده متعال، اعطا فرموده نبىّ خود را از مراتب قرب و منزلت و معارج رفعت و عزّت چيزى را كه فوق آن متصوّر نيست و اثر نمى نمايد در آن صلات مصلّى و دعاى داعى.
و ايضاً در نهايه گفته است كه بعضى گفته اند كه چون حضرت حق ـ سبحانه و تعالى ـ امر فرموده ما را به صلوات بر پيغمبر و قدرى كه واجب و لايق به حال آن حضرت باشد ، از ما متمشى نمى تواند شد حواله آن به خدا . و استدعا از خدا مى نمايم

1.النهاية ، ج۳ ، ص۵۰ .

صفحه از 431