هدية الخير (بخش دوم) - صفحه 225

نظم

تا داروى درد تو مرا درمان شدپستيم بلندى شد و كفر۱ايمان شد
جان و دل و تن هر سه حجاب ره بودتن دل شد و دل جان شد و جان جانان شد
و بعد از اين حال چون به عالم ملك رجوع نمايد ، بى شك او را معرفت منعم و نعم و آنچه از تصديقات عشره ، مذكور شد به احسن وجوه حاصل آمده بوَد و اين هنگام سرّ حقيقت «المؤمن ينظر بنور اللّه » ۲ ظهور يابد و شعشعه خورشيد معانى «له ما في السّموات و ما في الأرض و ما بينهما »۳ از افق باطن وى لامع گردد و كلمه «أشهد أن لا إله إلاّ اللّه » ورد زبان و حرز جنان او شود و شموس «لا نعبد إلاّ إيّاه »۴ از مطالع اعمال او سر برزند . و آنچه بعضى از اهل حق گفته اند كه حقيقت شكر ، غيبت است از شهود نعمت به شهود منعم ، اين مرتبه را اراده كرده اند و اين حال ، كمال شكر منعم ذوالجلال بود ؛ بدان سبب كه باعث صرف ۵ عنان اختيار بنده مى گردد به طرف اشتغال به سه امر خطير از سر يقين:
اول به دوام توجّه به جانب منعم ۶ عظيم و معطى كريم ـ جلّ و علا ـ و اشتعال آتش عشق ، و شوق ادراك وصول به جناب قرب حضرت ربّ الاعلى ، و تسقيه نهال محبّت و خلّت او به مياه توحيد و نفى ماسواى او ، و عزم بر صرف نعمت فاضله در مصارف رضاى او ، و ۷ جزم بر امتثال اوامر و اجتناب از نواهى ، و اضمار اظهار انواع خيرات ، و نيّت اقدام بر اصناف مبرّات ؛ و شكر قلبى عبارت از اين امور بود .
دوم به دوام اظهار محامد و محاسن حضرت منعم و ملازمت حمد و ثناء و ذكر آلاء و نعماء حضرت او ـ تقدّس و تعالى ـ و شكر زبانى عبارت از اين معانى بود .
سيوم ۸ به استعمال نعم در طاعت منعم ، و وقايت از استعانت بدان بر مخالفت او ، و مشغول داشتن هر عضوى از اعضا به طاعتى كه بدان مخصوص است و آن عضو

1.ف: شده كفر .

2.عيون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۶۷؛ فضائل الشيعة، ص ۶۴.

3.سوره طه ، آيه ۶ .

4.الكافي ، ج ۴ ، ص ۴۳۱ .

5.ف: ـ صرف .

6.ف: معظم .

7.م: ـ و .

8.ف: سيم .

صفحه از 337