رسالة عديمة النظير في أحوال أبي بصير - صفحه 280

النظير في المكنين بأبي بصير».
فنقول: إنّ هذه الكنية جعلوها مشتركة بين عدّة ذكر بعضهم القدماء و بعضهم المتأخّرين يصل جمعهم إلى ثمانية، لكنّ الأصل المحقّق منهم اثنان: ليث بن البختري المرادي، و يحيى بن أبي القاسم الأسدي ؛ و أمّا الباقون فبعضهم وهمٌ، وبعضهم وهمٌ في وهمٍ. ۱
مرحوم سيّد محمّدباقر شفتى نيز رساله اى به نام إرشاد الخبير البصير إلى تحقيق الحال في أبي بصير دارد. وى در مقدّمه رساله اش اشاره اى به مشكل بودن داورى درباره ابو بصير و تعيين وى در مسائل فقهى مورد ابتلا دارد و نمونه هايى را نيز از شهيد ثانى ـ در كتاب نكاح و كتاب فرائض مسالك ـ و همچنين از مقدّس اردبيلى و مرحوم صاحب مدارك، نقل مى كند.
سپس وارد بحث شده، مشكل را اين گونه بيان مى كند كه مشتبه شدن نام ابوبصير بين ثقه و ضعيف، به واسطه اشتراك آن بين چهار نفر بوده، كه دو نفر آنان ثقه و دو نفر ديگر ضعيف بوده اند. بعد درباره هر يك از اين چهار نفر، مطالبى را از كتاب هاى رجالى نقل مى كند و در آخر هم نتيجه گيرى بحث را بيان مى كند.
از ديگر بزرگان كه در احوال ابو بصير، رساله اى نوشته اند، مرحوم ميرزا محمّد كلباسى است. البته رساله ايشان در باب ابو بصير، ضمن بيان اصحاب اجماع و شرح حال آنان است . او محور بحث را اقوال منقول در رجال الكشي قرار داده و اين فصل از كتاب را كه مربوط به اصحاب اجماع است، شرح و توضيح داده و مغايرت و مشابهت بين ابو بصيرها را مورد نقد و بررسى قرار داده است.
رساله ديگر در احوال ابو بصير، از محقّق توانا مهدى موسوى خوانسارى (م 1246ق) به نام عديمة النظير في أحوال أبي بصير (كتاب

1.قاموس الرجال، ج ۱۱، ص ۵۹ .

صفحه از 446