شرح حديث حقيقت - صفحه 214

است. در مثنوى «اسرار دل» گويد:

تا رسيدم نزدِ آن قطب جهان
پيشواى كاملان و عارفان

آن امامِ خلق و فخر اوليا
قُدوه ارباب دل، بحر صفا

سيّد عالم، امام نوربخش
زان كه هر كس يافتى ز آن نور، بخش

بود اندر سال تسع و اربعين
هم ثمان و هم مئه كان قطب دين

ديدم اندر شهر جيلان آن امام
آن كه بود او پيشواى خاص و عام

در طريق توبه و بيعت شدم
مستحقّ آن چنان نعمت شدم

مدّتى در خدمتش بودم به جان
تا مگر يابم به دل، سرّ نهان

بودم اندر خدمت آن نامدار
در رياضت، در توجّه، بى قرار

شب به بى خوابى بسى بردم به سر
بودم اندر ذكر حق، شب تا سحر

امر آن حضرت به جان كردم قبول
وز سلوك ره نمى گشتم ملول

دائماً بودم به ذكر و فكر يار
روز ، بس بى صبر و شب بس بى قرار

نيز در ديباچه همان مثنوى گويد:

لذّت ايمان و اسلامش ببخش
محو گردانش به حقّ نوربخش

از تاريخ ولادت و در گذشت او اطّلاعى به دست نيامد، جز اين كه مى دانيم كه پيش از سال هاى 849ق ـ كه سال ملاقات با سيّد محمّد نوربخش است ـ و 904ق ـ كه سال به پايان بردن آخرين اثر وى به نام روضة القلوب است ـ در قيد حيات اين جهانى بوده است. ۱

1.در فهرس اعلام الذريعة آمده: ابن همام الشيرازى (ح ۹۰۴ـ۹۴۸ق) (فهرست اعلام الذريعة، على نقى منزوى، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷، چاپ اوّل، ج۳، ص۲۶۳۷). مأخذ اين تاريخ، مشخّص نيست و احتمالاً اشتباه است.

صفحه از 246