شرح حديث حقيقت - صفحه 229

كردگارا! خداوندگارا! به رفعت انبيا و رُسُل كه هاديان سُبُل اند و به حرمت مصطفا و به حرمت ائمه معصومين و اولاد سيّد المرسلين و به حرمت اولياى كبار و واصلين و شهدا و كاملين ، و به سوز سينه عاشقان باديه اشتياق كه مدهوش و سرگرداناند ، و به جاه لبْ تشنگان وادى طلب و تجريد كه در بيابان تفريد ، خون از ديدگان مى فشانند ، و به علوّ مكان لامكانى اصحاب فنا و ايقان و ارباب تقرّب و عرفان كه ـ لمؤلفه ـ :

آن چنانم مست كن از جام عشق
كه بيابم درد بى آرام عشق

از محيط آرزو بازم رهان
تا شوم در هر دو عالم ، بى نشان

در جمال خويش حيرانم بكن
در دلم درد است ، درمانم بكن

فانى از خويشم كن و از هرچه هست
عاشقم گردان ز كأسات اَلَست ...۱

در سبب نظم كتاب

امّا بعد ، بر ارباب عقل و اصحاب نقل ، چون لمعات صبح صادق ، روشن و منجلى است كه مقصود كلّى و غرض اصلى از ايجاد عالم ظهور ، بنى آدم است ، به واسطه آن كه انسان است كه زبده هر دو جهان است و منبع عرفان و وجدان است و مقصد انسان از دو جهان ، آن است كه معرفتِ خود حاصل كند تا معرفت ايزد - تعالى و تقدّس ـ حاصل تواند نمود ، و به دانستن حكمت اشيا و صفات

1.برگزيده اى است از مقدمه مؤلف در ابتداى كلياتش .

صفحه از 246