او درباره معناى جزيى از يك سوره بودن آيه، گفته است كه آيه، به اين معنا، همواره در قرآن به صورت جمع آمده است. ۱ و بنا براين، جايى براى استناد به آنها براى اثبات وقوع نسخ باقى نمى ماند.
جست وجوى گسترده در منابع ، براى رسيدن به حقيقت و فراهم آوردن زمينه داورى نهايى درباره يك موضوع، از روش هاى ديگر نويسنده است كه بسيار كارساز و تعيين كننده است؛ براى نمونه، مؤلف تمامى منابعى را كه در آنها روايت هاى سيف بن عمر تميمى آمده، بررسى كرده و به اين نتيجه رسيده است كه در ميان صحابه پيامبر، نام تعداد يك صد و پنجاه صحابى وجود دارد كه وجود خارجى نداشته اند و همگى ساخته و پرداخته همين سيف هستند. اين كوشش ژرف و گسترده بوده كه به وى جرأت داده تا با اطمينان تمام بگويد:
آيا هيچ پژوهشگرى، نام يكى از آنان را جز در روايات سيف پيدا مى كند؟ ۲
وى، گاه براى روشن شدن ابعاد پژوهش خود، آنها را تا قبل از اسلام و دوره جاهليت فراپيش برده و جامعه جاهلى و ويژگى هاى آن را بر شمرده، و از نظام قبيله اى، وضع معيشتى مردم و نظام اجتماعى شان گزارش مى دهد. اين ويژگى ها مربوط به مناسبات اقتصادى، تجارت، دامدارى، كشاورزى، اقتصاد ربوى و حتى فروش انسان ها با نام برده و تن فروشى زنان است. درباره وضعيت اجتماع، از رواج جادوگرى، كهانت، تطيّر و تفأل، ازلام و قماربازى و غارتگرى، و در عرصه فرهنگ، از شعر و شاعرى ـ كه در هجو و مدح و حماسه سروده مى شده ـ و از اديان آسمانى موجود و از بت پرستى در آن ديار سخن به ميان آمده است.
او با طرح اين گونه بحث ها و ريشه يابى آنها، در پى اثبات اين نكته بر آمده است كه جامعه جاهلى، جامعه قبيلگى و داورى هايش نيز مبتنى بر همان بينش است. اين ريشه يابى، خواننده را با يك واقعيت مهم آشنا مى كند و آن، توجه به جايگاه نزول قرآن و معجزه بودن آن براى آن مردم و تأثير آن در تحولات جامعه جاهلى و چگونگى برخوردهاى مردم با آن و راه يابى پاره اى از آداب و رسوم و رويارويى ها با قرآن، به پس از اسلام است .
نيز هنگام مطالعه روايات مربوط به قرآن و از جمله آنچه در كتاب الشيعة و القرآن احسان الهى ظهير آمده، آنها را بررسى كرده و به اين نتيجه رسيده است كه، وجود چنين رواياتى هرگز با واقعيت تاريخ قرآن منطبق نيست، و با اين تحقيق، با قاطعيت تمام اظهار داشته است:
هزاران حديث درباره قرآن ساخته شده است. ۳
يافتن ريشه و سرچشمه پاره اى اظهار نظرها و ادعاها، نكته قابل تأملى است كه نويسنده در اين اثر با آن به نتايج گره گشايى رسيده است. او در ريشه يابى مباحث، به ريشه پاره اى از ديدگاه هاى رايج
1.القرآن الكريم و روايات المدرستين، ج۲، ص۳۵۰.
2.همان، ج۲، ص۷.
3.همان، ج۲، ص۸.