سنجش يك حديث درباره مدلول حروف مقطعه - صفحه 78

3 ـ 4. نسبت ميان نمود نوشتارى قرآن با نمود گفتارى و شنيدارى آن

با اندكى تأمل در متن حديث مورد بحث، معلوم مى شود كه براى دستيابى به مدلول حروف مقطعه به صورت مكتوب آن نظر دوخته است، نه به صورت ملفوظ آن؛ در حالى كه واقعيت قرآن آن چيزى است كه خوانده مى شود، نه آن چيزى كه نوشته مى شود. ۱ به عبارت ديگر، نمود گفتارى و شنيدارى قرآن اصل و نمود نوشتارى آن فرع است؛ چه مسلم است كه قرآن نانوشته بر قلب پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ۲ ـ كه به تصريح قرآن امى ۳ و ناخوانا و نانويسا بود ۴ ـ نازل گرديد. ۵ به ديگر سخن، متن قرآنى در مرحله تلقى و ابلاغ به صورت شفاهى بود. پس از ابلاغ، پيامبر صلى الله عليه و آله هر آيه تازه از متن قرآنى را بر «كاتبان وحى» املا مى كرد و با اهتمام و نظارت آن حضرت قرآن به قيد كتابت درمى آمد. ۶
الفبا و خط عربى ـ كه از الفبا و خط نبطى اقتباس شده بود ۷ ـ به دليل عدم ممارست تازيان در اين فن، در آن روزگار هنوز ناقص و خواندن آن با دشوارى هايى همراه بود. در نتيجه، لغزش هايى از نظر املايى در برخى از مصاحف اوليه راه يافته بود. ۸ اين كاستى ها به تدريج به دست فرزانگانى چون ابوالاسود دُئلى (1ق.ه ـ 69 ق)، نصر بن عاصم (م89 ق)، يحيى بن يعمر عدوانى (م129ق) و خليل بن احمد (100 ـ 170ق) تا حدى مرتفع گرديد، ۹ ولى با اين حال، نمود نوشتارى قرآن همواره در طول تاريخ اين كتاب مقدس فرع نمود گفتارى و شنيدارى آن بوده و فراگيران هيچ گاه از وجود آموزگاران بى نياز نبوده اند.

5 . نتيجه

حاصل سخن آن كه:
اولاً، خط محصول ابداع بشر و امرى عرضى، وضعى و قراردادى است و از سر ضرورت تغيير و تبدّل مى پذيرد.
ثانيا، زبان و خط ماهيتى جداگانه دارند. زبان اصل و خط الفبا فرع است.
ثالثا، نمود گفتارى و شنيدارى قرآن اصل و نمود نوشتارى آن فرع بر آن است.

1.التمهيد، ج۱، ص۳۱۷.

2.سوره شعرا، آيه ۱۹۳ ـ ۱۹۴.

3.سوره اعراف، آيه ۱۵۷.

4.سوره عنكبوت، آيه ۴۸.

5.پژوهشى در تاريخ قرآن كريم، ص۴۸.

6.ر. ك: همان، ص۲۰۱ به بعد.

7.دراسات فى تاريخ الخط العربى، ص۱۹۰؛ تاريخ خط، ص۱۲۱ به بعد؛ تاريخ خط و نوشته هاى كهن افغانستان...، ص۶۸ ، ۸۲ ـ ۸۳؛ «الفبا»، ص۵۲ .

8.التمهيد، ج۱، ص۳۱۵ به بعد.

9.پژوهشى در تاريخ قرآن كريم، ص۴۶۵ به بعد؛ «سابقه تاريخى...»، ص۲۳۳ ـ ۲۳۵.

صفحه از 83