فقه الحديث از ديدگاه عرفا - صفحه 91

عرض، بهشت، دوزخ، پاداش و كيفر سؤال كنى، نزد او اصلاً خبرى جز الفاظ شنيده شده و معمول و متعارف نمى يابى، و احوال روحى و روانى او را با احوال ساير مردم يكسان مى يابى و همين طور از احوال درونى مراقبت ننموده تا از آنچه كه اخلاصش را مغشوش مى كند، آگاه باشد و او را از آنچه كه وى را به تباهى و هلاكت مى كشاند، محافظت نمايد. ۱
همانا متن موجود نزد ما درباره چگونگى نگرش به حديث ـ كه البته داراى روشنى و تفصيل قابل توجهى است ـ سخن آية اللّه شيخ عبداللّه جوادى آملى در مقدمه تفسير تسنيم است. اين متن، دشوارى فهم حديث پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه طاهرين عليهم السلام را از دو راه تأييد مى كند:
راه اوّل . نوع نگرش به پيامبر و امام؛ و آن برداشتى است كه بيانگر اين است كه پيامبر و امام هر دو مصداق تامّ و تمام انسان كامل هستند. انسان كامل كسى است كه هدفِ نهايى خلقت است؛ او كسى است كه به مقام علم لدنّى رسيده است. اين بدان معناست كه نوع شناخت هايى كه دارد، او را به مرتبه شناخت هاى قرآنى مى رساند. و اگر قرآن مجيد همان قول ثقيل يا سخن ديرفهم و مهم است، پس سنت هم قول ثقيل، يعنى سخنى دير فهم و مهم است. و ادراك قول ثقيل بسى دشوار است؛ چه در جلوگاه قرآن مجيد باشد و چه در جايگاه سنّت و لذا فهم و درك سنّت فقط به اندازه طاقت بشرى است. ۲ اين روش به مقدمه ديگرى نيز وابسته است. آن، اين كه كلام معصوم خود، تجلّى گاه نبوّت، رسالت، ولايت و امامت است و به اين دليل كه فهم و درك قرآن مجيد تجلّى ذات الهى است، بسيار دشوار و ديرفهم است. نيز طبق فرمايش حضرت امير عليه السلام كه فرمود: «خداوند سبحان در كتابش، بدون اين كه او را ببينند، بر ايشان تجلّى كرده است». پس همين طور هم فهم و درك سنّت پيامبر و امام ـ كه تجلّى ذات انسان كامل و معارف لدنّى اوست ـ بسى دشوار.
وى در اينجا مقدّمه ديگرى نيز دارد و آن، اين كه از آنجا كه زبان بشر و فرهنگ او توانايى تحمل تجلّى سخنان آسمانى رسول و رازگشايى از علم ملكوت ندارد، لذا بر شنونده بسيار دشوار است كه كلام معصوم را بفهمد و از طريق دانش هاى ادبى و قانون هاى ديگر، مانند معانى، بيان و بديع به مراد نهايى برسد. ۳
او معتقد است كه همانا رسيدن به معناى حقيقى كلام معصوم تا زمانى كه آفتاب شهود در افول است، بسى دشوار است و جز اين نيست كه شهود حضورى مى تواند وصول به حقيقت مقصود را ممكن و فراهم سازد.
راه دوم . تمسك و توسل به رويات نقل شده از امام صادق عليه السلام است كه فرمود:
رسول خدا صلى الله عليه و آله با مردم هرگز به اندازه غايت عقل خود سخن نگفته است. ۴

1.شرح اصول الكافى، مقدمه.

2.سرچشمه انديشه، ج۱، ص۱۰۰.

3.تسنيم، ج۱، ص۱۴۸.

4.اصول الكافى، ج۱، ص۲۳.

صفحه از 104