فقه الحديث از ديدگاه عرفا - صفحه 97

شايد اين همان دريافت سريع معمولى در زمانى است كه بر متكلم عرضه مى شود؛ به ويژه با ديدن پى نوشت روايت.
اما جمع بين اين روايات به توصيف برخى از برداشت هاى تبرّعى يا مندوبى يا اختيارى و داوطلبانه، دور از ذهن نيست، لكن براى كسى كه به حديث معتقد است] پس دو روايت ذيل را تلفيق كرده و به نتيجه، يعنى برشمردن حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله به عنوان عقل معتقد مى شود]. او روايتى را كه از حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده:
اولين چيزى را كه خداوند متعال خلق كرده عقل است، پس به او گفت: بيا؛ پس آمد، سپس فرمود: برگرد؛ پس بازگشت. سپس فرمود: به عزت و جلالم سوگند ! آفريده اى محبوب تر از تو براى خودم خلق نكردم، با تو بازمى ستانم، با تو عطا مى كنم، با تو پاداش مى دهم و با تو كيفر مى كنم.
با روايت ديگر جمع مى كند:
اولين چيزى را كه خداوند متعال خلق كرد، نور من بود.
اين جمع مشروط بر اين است كه حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله همان عقل باشد. ۱ لذا روايت را با اين قولش شرح مى دهد:
پس معناى حديث نزد اهل بصيرت اين گونه است: همانا با شناخت تو شناخته مى شوم؛ يعنى هركس كه تو را به نبوت بشناسد، مرا به ربوبيت شناخته و به وسيله تو بازمى ستانم؛ يعنى اطاعت خود را انجام شده به شمار مى آروم؛ از كسى كه تو را اطاعت كرده است... و با تو عطا مى كنم و مى دهم؛ يعنى با شفاعت تو درجه بهشتيان را به آنان مى بخشم. ۲
اختلاف در اين است كه روايت نخست غالبا در منابع حديثى بدون كلمه «اوّل» وارد شده، بلكه در ديگر روايات آمده است:
زمانى كه خداوند متعال عقل را آفريد. ۳
فهم عُرفى روايت اين است كه روايت از عقل به عنوان معيارى سخن مى گويد كه خداوند ـ عزّوجلّ ـ اعمال مردم را بر طبق آن محاسبه مى كند. بنابراين، آنچه انسان را از ساير مخلوقات خداوند متعال متمايز مى كند، فقط عقل است و پاداش و كيفر هم با آن است؛ مشروط بر اين كه برداشت نخستى كه بدون ضميمه كردن روايت ديگر به ذهن آمده است، همان چيزى باشد كه بدون ضميمه كردن روايت مى فهميديم. ولى شيوه قابل اعتماد در نزد پيروان اين مكتب همان اعتقاد به انضمام ديگر روايات است.

1.همان، ج۴، ص۱۳۴.

2.تفسير القرآن الكريم، ج۳، ص۳۵۲.

3.بحارالانوار، ج۱، ص۹۷؛ نيز ر. ك: اصول الكافى، ج۱، ص۱۰.

صفحه از 104