تفسيرى و به منظور شرح و بيان مدلول آيه بوده است. اين امر از مقايسه تعبير وى در اين جا با تفسير القمى، مجمع البيان، التفسير الصافى و التفسير الأصفى و تفسير نورالثقلين بيشتر روشن مى شود. ۱ عبارات شيخ طوسى ۲ در تفسير اين آيه چنين است:
قيل: معناه جاهد الكفار بالقتال و الحرب، و المنافقين بالقول الذى يردع عن القبيح لا بالحرب إلا أنّ فيه بذل المجهود، فلذلك سماه جهادا و فى قراءة أهل البيت جاهد الكفار بالمنافقين لأنه ـ صلى اللّه عليه و آله ـ كان يُجاهد الكُفّار و فى عسكره جماعةٌ من المنافقين يقاتلون معه. ۳
4. در ذيل آيه «وَ عَلَى الثَّلَـاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُواْ حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ...»۴، در بحث از اين كه اين سه تن چه خلاف يا تخلفى كرده اند، طوسى اقوال مختلفى ذكر مى كند و در پايان مى نويسد:
و فى قَراءَةِ أهلِ البَيتِ: خالَفُوا لأنَّهُم لَو خُلِّفُوا لَما تَوَجَّهَ عَلَيهِمُ العتبُ. ۵
اين نيز روايتى معروف است كه در ميان تفاسير كهن شيعى ظاهرا نخستين بار على بن ابراهيم قمى آن را آورده است. ۶۷ روايت مذكور به نقل از امام كاظم عليه السلام (: العالم) كمابيش در تفاسير بعدى نيز انعكاس يافته است. ۸ در اين ميان، نحوه استفاده شيخ طوسى از اين روايت با شيوه نقل آن در مجمع البيان بسيار متفاوت است. شيخ طوسى، به صراحت، از اين روايت در بيان مفاد و تفسير آيه بهره مى گيرد؛ نه آن را دالّ بر تحريف قرآن مى داند و نه حتى مضمون روايت را از قبيل اختلاف قرائات مى شمارد. ۹ به عكس، طبرسى ۱۰ در ميانه مباحث مربوط به اختلاف قرائات مى نويسد:
امام زين العابدين، امام باقر، امام صادق عليهم السلام و ابوعبدالرحمن سلمى اين آيه را خالَفوا خوانده اند. ۱۱
1.. ر. ك: موارد مذكور در پانوشت قبل هاى پيشين.
2.التبيان، همان جا.
3.اين دسته از مفسران در بيان خود غالبا بر الفاظ روايت (قرأ الامام هكذا، هكذا نُزلت) تأكيد مى كنند، اما شيخ طوسى به معناى روايت اشاره مى كند كه توضيخ و تفسيرى بر آيه است.
4.سوره توبه، آيه۱۱۸.
5.التبيان، ج۵ ، ص۳۱۵ ـ ۳۱۶.
6.تفسير القمى، ج۱، ص۲۹۷ ـ ۲۹۸.
7.الكافى، ج۸ ، ص۳۷۸ شكل ديگرى از همين روايت على بن ابراهيم قمى را آورده است كه مضمونى ضد سُنى و همراه با مذمت سه خليفه نخستين دارد (نيز، ر. ك: بحارالأنوار، ج۸۹ ، ص۵۸). اين روايت با اندكى تفاوت در تفسير العياشى (ج۲، ص۱۱۵) نيز آمده است. روايت مذكور در الكافى چنين است: «على بن ابراهيم، عن صالح بن السندى، عن جعفر بن بشير، عن فيض بن المختار قال قال: ابوعبداللّه كيف تقرأ و على الثلاثة الذين خلفوا؟ [ثم] قال: لو كانَ خُلِّفوا فكانوا فى حال طاعة و لكنّهم خالفوا عثمان و صاحباه. أما واللّه ما سمعوا صوتّ حافرٍ و لا قعقعة حجرٍ إلا قالوا أتينا فَسَلَّطَ اللّه عليهم الخوفَ حتى أصبحوا (مقايسه كنيد: الحدائق الناضرة، ج۸ ، ص۱۰۳).
8.تفسير الصافى، ج۲، ص۳۸۵؛ تفسير الإصفى، ج۱، ص۴۹۶؛ نورالثقلين، ج۲، ص۲۹۷.
9.در چنين مواردى، تعبير «وفى قَراءَةِ أهلِ البَيتِ كذا» در التبيان نبايد ما را به اشتباه اندازد. وى، به عكس طبرسى، اين تعبير را در كنار اقوال قاريان مختلف نمى آورد، بلكه غالبا هنگام بيان مراد و تفسير آيه از آن استفاده مى كند.
10.مجمع البيان، ج۵ ، ص۱۳۵.
11.از ميان مفسران اهل سنّت، نحاس (م۳۳۸ق) در معانى القرآن (ج۳، ص۲۶۵) مى نويسد: «و روى عن جعفر بن محمّد أنّه قرأ خالفوا». اين سخن عينا در الجامع لأحكام القرآن (ج۸ ، ص۲۸۲) نقل شده است كه نشان مى دهد وى اساسا به مجمع البيان نظر نداشته است؛ اما از همه جالب تر سخن ابن جوزى در زاد المسير (ج۳، ص۳۴۸) است كه همين قرائت را به چهار فرد غير معروف در زمينه قرائات نسبت مى دهد: ابورزين، ابومجلز، الشعبى، ابن يعمر.