عكرمه و زيد بن على نيز نقل شده است. ۱
اكنون بايد بپرسيم آيا شيخ طوسى هيچ گاه از منقولات قرائتى منسوب به ائمه ذكرى به ميان مى آورد كه در آن، به تفسير اهل بيت نظر نداشته باشد و تنها بر بيان صرفِ قرائت تأكيد بورزد؟ پاسخ اين پرسش مثبت است؛ اما روش طوسى در اين موارد، متفاوت از هنگامى است كه ضمن تفسير آيه مى گويد: «و فى قراءة اهل البيت كذا». چنانچه وى درصدد بيان قرائت صرف باشد، اقوال منسوب به امامان شيعه را با تعابيرى چون: «و قرء فلان كذا» يا «و به قرء فلانٌ» در كنار ديگر قرائات مى آورد. يك نمونه آن ذكر اختلاف قرائات در ذيل آيه «أَفَلَمْ يَاْيْـئسِ الَّذِينَ ءَامَنُوا ...»۲ است كه وى مى نويسد:
وَ رُوِىَ عن ابن عباس أنّه قرأ «أفلم يتبيّن الذين آمنوا» من التبيين، و روى مثله عن على عليه السلام رواه الطبرى.۳
اين در حالى است كه كمى قبل، شيخ طوسى در بيان معنا و تفسير آيه مى گويد:
به نظر ابن عباس و برخى ديگر معناى أفلم يايئس همان أفلم يعلم است.
اين نشان مى دهد در اين جا صرفا به نقل قرائت نظر داشته و درصدد بيان تفسير آيه به نظر ائمه نبوده است؛ چه در آن صورت مى توانست همان جا كه ديدگاه تفسيرى ابن عباس را آورده، روايت منسوب به ائمه را نيز به عنوان مؤيد اين معنا ذكر كند. ۴
از قراين و شواهد فوق، مقايسه روش طوسى با ديگر محدّثان و مفسرانِ قبل و بعد او در برخورد با اين روايات، و به ويژه به كارگيرى تعابيرى چون «وفى تفسير اهل البيت كذا»، مى توان استنباط كرد كه شيخ طوسى در تفسير التبيان خود راهى براى زدودن روايات تحريف از حوزه تفسير اماميه گشوده
1.تفسير «من أمر اللّه » به «بأمر اللّه » در اين آيه ظاهرا در ميان ادبا و لغويان قرن دوم هجرى امرى مقبول و رايج بوده است. ر. ك: كتاب العين، ج۱، ص۱۸۰ كه مى نويسد: «و قوله تعالى يحفظونه من أمر اللّه ... أى يحفظونه بأمر اللّه ». اين تعبير را در تفاسير ادبى قرون بعد نيز به وفور مى توان يافت. از اين جا مى توان حدس زد چنانچه روايات قمى و عياشى از صادقين عليهماالسلام در نحوه نزول آيه مجعول بوده باشند، جاعل در هنگام وضع به خوبى توانسته است از قول مشهور يا دست كم متداول و مسموع در منطقه عراق استفاده كند.
2.سوره رعد، آيه۳۱.
3.التبيان، ج۶ ، ص۲۵۴ ـ ۲۵۵.
4.سه نمونه ديگر چنين است: قرأ الأعشى و يحيى بن يعمر إلا النقار أفحسبُ بتسكين السين و ضم الباء و هى قراءة على. الباقون بكسر السين و فتح الباء (التبيان، ج۷، ص۹۶)؛ و قرأ أبوجعفر المدنى لنَحرُقنّه بفتح النون و سكون الحاء و ضم الراء بمعنى لنبردنّه و روى ذلك عن على عليه السلام (التبيان، ج۷، ص۲۰۵). قرأ نافع لاتَساْل بفتح التاء و جزم اللام على النهى و روى ذلك عن أبى جعفر محمّد بن على الباقر عليه السلام (التبيان، ج۱، ص۴۳۶). نمونه هاى بيشتر در ج۱، ص۴۳ و ج۳، ص۲۹۷ آمده است. سياق كلام در تمام اين مثال ها مباحث ادبى و ذكر اختلاف قرائات است، نه تفسير آيه.