شناسايى يك راوى مشترك - صفحه 83

پس از گزارش اين مطالب به غياث بن ابراهيم ديگرى اشاره مى كند كه به وضع و جعل حديث مشهور بوده است ۱ و در ادامه مى افزايد كه غياث بن ابراهيم كذاب از علماى معروف عامه است و غير از غياث بن ابراهيم توثيق شده از سوى نجاشى و موجود در اسناد شيعى است. ۲

1 ـ 2. غياث بن ابراهيم در كتاب هاى رجالى اهل سنت

رجال شناسان اهل سنت غياث بن ابراهيم نخعى، اهل بصره و وابسته به مكتب كوفه را كذاب و جاعل حديث معرفى مى كنند. ۳ و نيز گفته اند كه او احاديثى را به افراد ثقه نسبت داده و روايات مبهم و مشكل دار را از راويان معتبر نقل مى كرده است. ۴ ابوسفيان عمرى نيز درباره تدليس غياث بن ابراهيم در سماع مى گويد: «غياث همه كتاب هاى مرا با نقل از معمر رونويسى مى كرد، سپس آنها را در كتاب هاى خودش جاى مى داد؛ در حالى كه هرگز آنهارا از من نشنيده بود». ۵ با توجه به اين اوصاف رجاليون بر ترك و كنار نهادن احاديث و روايات غياث تأكيد كرده ۶ و در اين باره، عبارت «ذهب حديثه» را به كار برده اند. ۷ از اين رو كتابت و نگارش احاديث غياث را جايز ندانسته اند مگر براى پندآموزى و يادآورى. ۸۹
ضعف و شهرت غياث به دروغگويى و حديث سازى به گونه اى بوده كه راويان معاصرش آشكارا از او حديث اخذ و نقل نمى كرده اند. چنان كه مشهور است، خارجة بن مصعب خراسانى در رواياتش از غياث بن ابراهيم بر نام وى تدليس مى كرده است ۱۰ چندان كه احاديث خارجه را نيز كنار نهادند. ۱۱

1.. درباره جعل و ضعف احاديث غياث بن ابراهيم ماجراهاى بسيارى نقل كرده اند: از جمله گفته اند وى بر مهدى، خليفه عباسى ـ كه به كبوتربازى علاقه خاصى داشته ـ وارد مى شود. خليفه از غياث تقاضاى سخن و حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله مى كند و غياث اين حديث پيامبر صلى الله عليه و آله را كه «شرط بندى جايز نيست، مگر در شترسوارى، اسب سوارى يا تيراندازى»، با افزودن عبارت «أوْ جَناحٍ» (پرنده بازى) بيان مى كند و پاداش مى گيرد. خليفه، بعد از خروج غياث خود، شهادت بر كذب و دروغ بودن اين روايت مى دهد. (ر. ك: الرعاية، ص۱۰۳؛ تذكرة الموضوعات، ص۱۵۴). اصل اين روايت را ابوهريره از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده است (السنن، ابوداوود سجستانى، ج۱، ص۵۸ ).

2.ر. ك: معجم رجال الحديث، ج۱۴، ص۲۵۱، ش۹۱۱۱.

3.آن گونه كه نقل است، اگر كلاغى بالاى سرش پرواز مى كرد، به سرعت، حديثى در اين باره نقل مى كرد (الجرح و التعديل، ج۷، ص ۵۷ ؛ نيز ر. ك: تاريخ بغداد، ج۱۲، ص۳۲۳).

4.كتاب المجروحين من المحدثين والضعفاء والمتروكين، ص۸۰.

5.تاريخ بغداد، ج۱۲، ص۳۲۳.

6.ر. ك: تاريخ الكبير، ج۷، ص ۱۰۹؛ كتاب الضعفاء والمتروكين، ص ۲۲۶.

7.يعنى احاديث وى باطل و بيهوده است؛ زيرا حديث صحيح غياث از غيرصحيح آن شناخته نمى شود (تاريخ الصغير، ج۲، ص۱۷۹).

8.كتاب المجروحين، ص۸۰ .

9.دارقطنى حديث «مهر كمتر از ده درهم جايز نيست.» را ـ كه منسوب به امام على عليه السلام است ـ القاى غياث بن ابراهيم به داود أودى مى داند كه پس از آن اين عبارت حديث شمرده شد (العلل الواردة فى الأحاديث النبوية، ج۸ ، ص۳۲۱). اين روايت در علل الشرائع (ج۲، ص۵۰۱) به نقل ابوالبخترى وهب بن وهب از امام صادق عليه السلام گزارش شده است.

10.تاريخ الصغير، ج۲، ص۱۷۹؛ تهذيب التهذيب، ج۳، ص۶۸ .

11.الطبقات، ج۷، ص۳۷۱.

صفحه از 92